عکاسی را به سادگی نمی توان فراگرفت و به فردی تبدیل شد که در این زمینه می تواند عملکردی بزرگ از خود نشان دهد و استعداد خود را به خوبی به نمایش بگذارد. انجام این عمل نیاز است تا با آگاهی لازم همراه باشد.
این آموزش برای مبتدیان عکاسی از کنسرت در نظر گرفته شده است. اگر شما یک دوربین DSLR دارید و به یادگیری نحوه کنترل تنظیمات دوربین خود برای گرفتن عکس های عالی در کنسرت ها یا رویداد های مشابه علاقه مند هستید، این آموزش عکاسی برای شماست. اگر شما یک عکاس با تجربه هستید که قبلا از نمایش ها عکاسی نکرده است، ممکن است اطلاعات مفیدی در این مطلب همراه با نکات زیادی که در حال حاضر می دانید، وجود داشته باشد. به دلیل پایه ای بودن آموزش (پرداختن به مقدمات عکاسی مثل نوردهی، نورسنجی و فوکوس) و همچنین در بر داشتن نکاتی که می توانند برای عکاسی در شرایط کم نور یا دارای حرکت زیاد مورد استفاده قرار گیرند، مطالعه این مطلب را به همه عکاسیی های عزیز توصیه می کنیم.
اول از همه: هیچ تنظیمات دوربین کامل و بی نقصی برای عکاسی از کنسرت وجود ندارد.
هر موقعیت نیازمند تنظیمات دوربین متفاوتی است که بر اساس عوامل بی شماری می باشند. چقدر نور وجود دارد؟ آیا سوژه در حال حرکت است؟ من چقدر عمق میدان می خواهم؟ آیا اشکالی ندارد که عکس های من دانه دانه (نویز دار) باشند؟
اغلب به طور خاص از عکاسان موسیقی سوال می شود «از چه تنظیماتی استفاده می کنید؟» هر عکاس کنسرت، یا هر عکاس به طور کلی، می داند که پاسخ این سوال چندان مفید نخواهد بود، چون تنظیمات شما به طور مداوم با توجه به وضعیت تغییر می کند. آنچه مفید است به دست آوردن یک درک پایه از این که هر تنظیمات چطور عمل می کند، هر تنظیمات را تا چه حدی می توانید پیش ببرید، و یک پایه برای شروع عکاسی در آن است.
بسیاری از مبتدیان عکاسی به سمت عکاسی از کنسرت کشیده می شوند، چون جای جذابی برای شروع است! شما به گروه های موسیقی نزدیک می شوید و از مصاحبت با آنها لذت می برید، فرصت ثبت صدها لحظه با ارزش برای عکاس» را دارید، و با عکاسی خود کار نیز می کنید. علیرغم جذب مبتدیان، عکاسی از یک کنسرت یکی از سخت ترین شرایط برای هر عکاس است. نور بسیار کم، شرایط نوری دائما در حال تغییر، و سوژه های به سرعت در حال حرکت، گرفتن عکس های عالی را بسیار سخت می کنند.
هنگامی که شما برای اولین بار عکاسی از کنسرت را آغاز می کنید، به احتمال زیاد با نمایش های محلی کوچک شروع می کنید تا مجموعه نمونه کارهای خود را بسازید. گاهی اوقات این نمایش ها بدترین شرایط نورپردازی را دارند، که کار را بسیار سخت می کند. اما خبر خوب این است که هیچ کس اهمیت نمی دهد اگر شما دوربینتان را آنجا بیاورید، و برای خودتان عکاسی کنید، بنابراین هیچ فشاری وجود ندارد و شما می توانید با خیال راحت آزمایش و تمرین کنید! اگر هنوز یک «لنز سریع» ندارید، Yongnuo 50mm f/1.8 به عنوان اولین لنز برای عکاسی از کنسرت، گزینه خوبی برای شروع است.
عکاسی بارداری در آتلیه بارداری: به لنزی که بیشینه گشودگی دیافراگم بزرگ تری داشته باشد (ضریب اف کوچکی مثل f/1.8)، «لنز سریع» گفته می شود، چراکه اجازه تنظیم سرعت شاتر های سریع تر را می دهد. نگاهی سریع به تنظیمات پایه دوربین
مُد نوردهی: دستی (Manual)
سرعت شاتر: ۱/۲۵۰ ثانیه یا سریع تر
دیافراگم: کاملا باز (f/1.4-f/2.8)
ایزو: بالاترین حد ممکن؛ ماکزیمم ۳۲۰۰
تراز سفیدی: WB خودکار
فوکوس خودکار: متوالی (Al-Servo)
حالت عکاسی: متوالی (پیوسته)
نورسنجی: N/A
کیفیت تصویر: RAW تنظیمات دوربین برای عکاسی از کنسرت
تمام تنظیمات دوربین شما با هم ترکیب می شوند تا به یک تصویر با نوردهی مناسب منجر شوند. داشتن یک درک پایه از مثلث نوردهی مهم است، و به شما کمک می کند تا بفهمید چطور باید تنظیمات خود را برای هر وضعیت تغییر دهید.
در واقع، مثلث نوردهی به دست آوردن نوردهی صحیح را بسته به سه چیز بیان می کند:
ایزو – سنسور دوربین شما نسبت به نور چقدر حساس است
سرعت شاتر – شاتر چه مدت باز می ماند تا به نور اجازه ورود دهد
دیافراگم – اندازه گشایش لنز شما، که اجازه می دهد نور وارد شود
در عکاسی از کنسرت، شما دائما در حال تلاش هستید تا اجازه ورود بیشترین مقدار نور ممکن را بدهید. بنابراین می خواهید که دیافراگم کاملا باز، ایزو بالا، و سرعت شاتر پایین باشد… اما اگر زیاده روی کنید عواقبی برای هر یک از این تنظیمات وجود دارد. ما به هر یک از این تنظیمات و عواقب فراتر رفتن از محدودیت های آنها خواهیم پرداخت. مُد نوردهی: دستی
عکاسی در مُد نوردهی دستی (M) بیشترین کنترل را بر نوردهی تصویر به شما می دهد. شما می خواهید قادر به تغییر سریع تنظیمات خود برای غلبه بر شرایط نوری در حال تغییر، به خصوص هنگام عکاسی از کنسرت باشید.
برخی از افراد ممکن است مدهای AV (اولویت دیافراگم) یا TV (اولویت شاتر) را برای عکاسی از نمایش ها توصیه کنند، اما من آنها را توصیه نمی کنم چون شما به کنترل کامل بر دیافراگم، ایزو، و سرعت شاتر برای تنظیم بر اساس موقعیت نیاز دارید. جنبه مثبت دیگر این است که عکاسی به صورت دستی به سرعت شما را مجبور خواهد کرد تا یاد بگیرید چطور هر تنظیمات بر تصویر شما تاثیر می گذارد و به همین دلیل شما عکاس بهتری خواهید شد!
عکاسی: یکی از نکاتی که به شما عزیزان توصیه می کنیم، تمرین برای تسلط پیدا کردن بر اعمال تنظیمات یا تنظیم سریع دوربین است. اینکه بتوانید سریع و بدون فکر، حتی در تاریکی، برای مثال سرعت شاتر را تغییر دهید. در عکاسی از رویداد هایی مثل کنسرت، عکاسی حیات وحش و یا عکاسی از برخی ورزش ها، صحنه ها و لحظات ناب خیلی سریع اتفاق افتاده و ناپدید می شوند. بنابراین علاوه بر اینکه مهم است توجه خود را به اطراف خود یا صحنه نگه دارید، باید دست تان نیز در کار کردن با دوربین خود روان و سریع باشد تا در صورت نیاز به تغییر تنظیمات لحظه ای ناب را از دست ندهید. سرعت شاتر: ۱/۲۵۰ ثانیه یا سریعتر
در حالت ایده آل سرعت شاتر شما باید تا جایی که ممکن است سریع باشد، به اندازه ای که وضوح را حفظ کنید و سوژه ها تار نشوند، و در عین حال عکس هم به اندازه کافی روشن باشد.
اگر سرعت شاتر شما بیش از حد آهسته باشد، وقتی سوژه ها در کادر حرکت می کنند شما ماتی حرکت (motion blur) به دست می آورید. این یک چالش بزرگ در عکاسی از کنسرت است، چراکه در آن سوژه های شما دائما در حال حرکت هستند و شما واقعا باید حرکت را متوقف یا فریز کنید.
۱/۲۵۰ ثانیه پایه خوبی است، اما یک قانون نیست. این سرعت بیشتر حرکت را به خوبی ثبت می کند، و اجازه می دهد نور کافی وارد شود بنابراین شما مجبور نیستید تنظیمات دیگر خود را بیش از حد تغییر دهید. اگر نورپردازی نمایش روشن است، و شرایط به شما اجازه می دهد تا سرعت شاتر خود را به چیزی مانند ۱/۴۰۰ یا ۱/۶۴۰ ثانیه افزایش دهید، آن وقت می توانید حرکت را به خوبی متوقف کنید.
در شرایط خیلی کم نور، ممکن است مجبور شوید سرعت شاتر خود را به زیر ۱/۲۵۰ ثانیه کاهش دهید. شما می توانید این کار را انجام دهید، اما باید در مورد سرعت آهسته تر از ۱/۱۰۰ ثانیه مراقب باشید، حتی اگر سوژه ها خیلی حرکت نمی کنند. بر روی صفحه پیش نمایش دوربینتان سخت می توانید بگویید که آیا مقدار کمی ماتی حرکت دارید یا نه، اما واقعا ناراحت کننده است که به خانه بروید و ببینید همه عکس هایتان تار و فاقد وضوح (شارپنس) هستند.
اینها چند نمونه خوب از «متوقف یا فریز کردن حرکت» در یک لحظه ناب هستند:
با استفاده از یک سرعت شاتر سریع، من توانستم پریدن خواننده را در کادر متوقف کنم؛ که یکی از جالب ترین لحظات بود.
تنظیمات: سرعت شاتر ۱/۴۰۰، دیافراگم f/2.8، ایزو ۲۰۰۰
تجهیزات عکاسی: کانن EOS 5D Mark II، کانن ۱۶-۳۵mm f/2.8L II
برای این عکس من سرعت شاترم را بر روی ۱/۱۰۰۰ ثانیه قرار دادم، چون نمی خواستم کاغذ رنگی های در حال افتادن تار شوند. عکاسی در مد دستی و توانایی تغییر سریع سرعت شاترم به من اجازه داد تا این لحظه را ثبت کنم.
تنظیمات: سرعت شاتر ۱/۱۰۰۰ ثانیه، دیافراگم f/2.8، ایزو ۱۰۰۰
تجهیزات عکاسی: کانن EOS 6D، کانن ۱۶-۳۵mmm f/2.8L II دیافراگم: f/1.4 – f/2.8+
برای عکاسی از کنسرت ها، شما به یک لنز «سریع» تخصصی نیاز دارید که اجازه استفاده از یک دیافراگم با ضریب اف (f-number) کوچک را می دهد. آنها اغلب واقعا گران قیمت هستند، اما گزینه های مختلف لنز تقریبا با هر قیمتی وجود دارد. این لنزها اجازه ورود نور بیشتر را می دهند به طوری که شما مجبور نیستید سرعت شاتر خود را خیلی آهسته یا ایزو را واقعا زیاد کنید (بعدا به این مورد خواهیم رسید) تا تصاویر به اندازه کافی روشنی به دست آورید.
شما اغلب با باز ترین دیافراگم ممکن عکس می گیرید، یعنی از کوچک ترین ضریب اف که لنزتان اجازه می دهد استفاده می کنید. یک عیب آن این است که هرچه ضریب اف شما عدد کوچک تری (دیافراگم باز تر) باشد، عمق میدان کم تری خواهید داشت، و عکس شما به اندازه وقتی که یک ضریب اف بزرگتر تنظیم می کردید شارپ نمی شود. این امر می تواند به از دست دادن نقطه فوکوس شما منجر شود، اما لنزها و دوربین های خوب کمتر در این مورد دچار مشکل می شوند.
اما داشتن یک عمق میدان کم می تواند افکتی عالی برای استفاده باشد، حتی اگر به معنی از دست دادن چند عکس باشد. این کار می تواند عکس های شما را جالب تر کند، به خصوص اگر به سوژه خود نزدیک باشید. این امر به طور موثر سوژه و پس زمینه شما را از هم جدا می کند. اینها چند نمونه هستند.
عکاسی: عمق میدان کم، به عکاس اجازه می دهد روی سوژه فوکوس کرده و آن را واضح و شارپ ثبت کند، در عین حال پس زمینه ای مات داشته باشد – یا به عبارتی سوژه و پس زمینه را از هم جدا کند. اگر با عمق میدان آشنایی کامل ندارید، «عمق میدان را عمقی یاد بگیرید».
در این تصویر، می توانید ببینید که کل بدن سوژه در فوکوس است، در حالیکه دست ها در جلو یا پیش زمینه تصویر، و همچنین ابر ها و ساختمان در پشت یا پس زمینه تار هستند.
تنظیمات: سرعت شاتر ۱/۲۰۰۰ ثانیه، دیافراگم f/1.8، ایزو ۱۰۰
تجهیزات عکاسی: کانن EOS 5D Mark II، سیگما ۵۰mm f/1.4 EX DG HSM
می بینید که ست درام و صحنه پشت سوژه، و همچنین جلوی صحنه با سیم میکروفون تار هستند. به دلیل عمق میدان کم، سطح بسیار باریکی از این تصویر در فوکوس است – شاید ۱۵ سانتیمتر یا بیشتر. شما می توانید این سطح را با توجه به این که چطور صورت و شانه های سوژه در فوکوس هستند شناسایی کنید، اما نزدیک ترین انتهای میکروفون و همچنین بازوی سمت چپ او خارج از فوکوس هستند.
تنظیمات: سرعت شاتر ۱/۵۰۰ ثانیه، دیافراگم f/1.4، ایزو ۱۰۰۰
تجهیزات عکاسی: کانن EOS 5D Mark II، کانن ۳۵mm f/1.4L ایزو: ۳۲۰۰-۵۰۰
اثر ایزو (ISO) بر روی عکس های شما بسیار ساده است؛ اگر ایزوی شما بالا باشد، در عکس هایتان دانه دانه یا نویز خواهید داشت، اگر پایین باشد نه.
اگر می خواهید عکس های به اندازه کافی روشن بگیرید، ایزو ممکن است اولین چیزی باشد که باید آن را تنظیم کنید. کمی نویز بیشتر در تصویر شما بهتر از داشتن یک عکس تار از مهم ترین عکس های شب نمایش است که شما به خاطر سرعت شاتر زیادی آهسته خود به دست آورده اید. شما معمولا با یک دیافراگم کاملا باز عکس می گیرید بنابراین برای افزایش نوردهی یا روشن تر کردن تصویر گزینه دیگری جز بالا بردن ایزو (افزایش حساسیت سنسور به نور) پیش رو ندارید.
توانایی دوربین ها در رابطه با ایزو های بالا و میزان نویز ایجاد شده متفاوت است. برخی از دوربین های DSLR قابل توجه در سمت کانن شامل کانن EOS 6D و کانن EOS 5D Mark III هستند. با دوربین هایی مانند اینها، شما قادر به تنظیم ایزوی خود به سطوح بالا مانند ۶۴۰۰ خواهید بود، بدون این که در نهایت تصویری بیش از حد دانه دانه (نویز دار) و غیر قابل استفاده داشته باشید.
صرف نظر از اینکه چه دوربینی دارید، من پیشنهاد می کنم که ایزوی خود را از ۵۰۰ یا بیشتر شروع کنید، و سپس اگر خواستید تصویرتان روشن تر باشد سریع آن را تا ۲۰۰۰ افزایش دهید. نقطه بهینه شما باید چیزی بین ۱۲۵۰-۱۰۰ باشد، قبل از این که دانه دانه یا نویز قابل توجهی در عکس های شما نمایان شود. شما باید دوربین خود را تست کنید تا ببینید عکس در سطوح ایزوی بالاتر از آن چطور به نظر می رسد – اگر عالی به نظر نمی رسید، باید برای افزایش نوردهی سرعت شاتر یا دیافراگم خود را تنظیم کنید.
اینها چند نمونه از عکس هایی با ایزوی بالا هستند:
به وضوح می توانید دانه دانه ها را در این عکس ببینید، که به خصوص در تُن های میانی مشهود است. حتی با سرعت شاتر خیلی آهسته و دیافراگم کاملا باز، من مجبور شدم ایزو را مقدار زیادی افزایش دهم. خوشبختانه تصویر هنوز هم قابل استفاده است، چون کانن ۶D خیلی خوب با تنظیمات ایزوی بالا کار می کند.
تنظیمات: سرعت شاتر ۱/۱۶۰ ثانیه، دیافراگم f/2.8، ایزو ۵۰۰۰
تجهیزات عکاسی: کانن EOS 6D، کانن ۷۰-۲۰۰mm f/2.8L IS II USM
این عکس با کانن ۵d Mkii قدیمی من گرفته شده، که ایزوی بالا را به خوبی دوربین فعلی ام کنترل نمی کرد. می توانید به وضوح دانه دانه ها را در سرتاسر تصویر ببینید، که من معتقدم از جلوه این عکس می کاهد.
تنظیمات: سرعت شاتر ۱/۳۲۰ ثانیه، دیافراگم f/2.8، ایزو ۱۰۰۰
تجهیزات عکاسی: کانن EOS 5D Mark II، Tokina 11-16mm f/2.8 تراز سفیدی: WB خودکار
رها کردن تراز سفیدی بر روی حالت خودکار بهترین کاری است که شما به عنوان یک مبتدی می توانید انجام دهید. همانطور که به بقیه تنظیمات دوربین خود می پردازید، می توانید شروع به یادگیری کمی بیشتر در مورد نحوه کار تراز سفیدی، و نحوه تنظیم آن برای به دست آوردن رنگ های هماهنگ و سازگار در کل مجموعه تصاویر خود کنید. با این حال در موقعیت هایی مانند کنسرت، رنگ چراغ ها اغلب تغییر می کند که این کار را تقریبا بی فایده می کند. تا زمانی که شما در حال عکاسی در فرمت RAW و نه JPEG هستید، قادر به تنظیم درجه حرارت رنگ و ته رنگ در یک نرم افزار ویرایش مانند ادوبی لایت روم خواهید بود.
بیشتر بخوانید: آموزش کامل تراز سفیدی در دوربین و با فتوشاپ فوکوس خودکار: Al-Servo
معادل نیکون برای Al-Servo بر روی کانن AF-C است. این یک مد فوکوس پیوسته یا متوالی است، که به ردیابی سوژه شما و نقطه فوکوس همانطور که در میان کادر حرکت می کند، کمک می کند. هنگام عکاسی سریع از سوژه های متحرک مانند کاری که عکاسان کنسرت تقریبا همیشه انجام می دهند، فوکوس متوالی یک مزیت بزرگ است.
یک تکنیک مفید برای عکاسان کنسرت فوکوس با دکمه عقب دوربین است، که به شما اجازه می دهد تا دکمه دیگری را بر روی دوربین خود تنظیم کنید که مسئول فوکوس کردن باشد. برای کسب آموزش بیشتر در این زمینه شماره ۸ مطلب «بهترین تکنیک های فوکوس» عکاسی را مطالعه نمایید. حالت عکاسی: متوالی
هر دوربین DSLR یک حالت عکاسی (Drive Mode) متوالی دارد، که در آن شما قادر به گرفتن صدها عکس به صورت پی در پی می باشید. اوایل ممکن است پیش بیاید دکمه شاتر را کمی محکم فشار دهید یا طولانی نگه دارید و تعدادی عکس تصادفی ناخواسته بگیرید، اما خیلی زود به این مُد عادت خواهید کرد و یاد می گیرید که چطور فشار درست را به کار ببرید تا زمانی که می خواهید، به صورت پی در پی چند عکس بگیرید.
این مسلما مُد عکاسی مهمی برای ثبت لحظات ناب یک مجموعه است؛ پرش، چرخش، حرکت موها، و غیره. شما باید مطمئن شوید که به عنوان مثال بالاترین نقطه پرش را ثبت می کنید، و به جای تنها گرفتن یک عکس و امید به این که خوب از کار در می آید، عکاسی متوالی به شما اجازه می دهد تا از هر چیزی چندین فریم بگیرید تا بتوانید بهترین آنها را انتخاب کنید. نورسنجی: نورسنجی نقطه ای
زمانیکه در حال عکاسی در مُد نوردهی دستی (manual) باشید، تنظیمات نورسنجی دوربین تان روی نوردهی عکس تاثیری نخواهد داشت. اگر از مُد نوردهی دیگری مانند AV یا TV استفاده می کنید، سیستم نورسنجی با تغییر خودکار تنظیمات (تغییر سرعت شاتر یا دیافراگم) از طرف شما برای به دست آوردن نوردهی صحیح کار می کند. با این حال زمانی که درون منظره یاب دوربین در مُد نوردهی دستی نگاه می کنید، نورسنج می تواند به عنوان یک راهنما در یافتن راهی برای رسیدن به نوردهی مورد نظرتان مفید باشد.
زمانی که در منظره یاب دوربین خود نگاه می کنید، به آسانی قادر به فهمیدن نورسنجی خود خواهید بود. زمانی که شاخص در سمت راست قرار داشته باشد سیستم نورسنجی دارد به شما می گوید که نوردهی عکس بیش از حد خواهد شد. و زمانی که در سمت چپ قرار داشته باشد، می گوید که نوردهی ناکافی است.
از آنجا که کنتراست یا تضاد نوری زیادی بین هنرمند و پس زمینه وجود دارد، برخی از مُدهای نورسنجی نسبت به بقیه خوانش های مفیدتری به شما می دهند. نورسنجی نقطه ای (Spot metering) معمولا مفیدترین مُد برای عکاسی از کنسرت است، و با ارزیابی نحوه نوردهی درستِ تنها یک نقطه کار می کند؛ نقطه فوکوس شما. این مفید است چون نقطه فوکوس شما تقریبا همیشه چهره هنرمند خواهد بود، که بخشی از تصویر است که نوردهی درست آن از همه مهم تر می باشد.
سایر مدهای نورسنجی در زمینه عکاسی از کنسرت به این اندازه مفید نیستند. نورسنجی Evaluative (یا «ماتریسی») نوردهی را با در نظر گرفتن نقطه فوکوس شما، و همچنین عواملی در بخش های دیگر تصویر محاسبه می کند. این مد نورسنجی می تواند برای استفاده های دیگر عالی باشد، اما هنگام عکاسی از نمایش ها، تنها خوانش نوردهی ای که مهم است چهره هنرمند یا ویژگی خاصی است که شما می خواهید برای آن نوردهی کنید. نورسنجی مرکز محور (Center-weighted) تنها مرکز کادر را می سنجد. این مد نیز ایده آل نیست، چون ما همیشه سوژه هایمان را دقیقا در مرکز کادربندی نمی کنیم. کیفیت تصویر: RAW
تصاویر RAW مزایای زیادی نسبت به تصاویر JPEG دارند. فایل های خام یا RAW اطلاعات بسیار بیشتری را ذخیره می کنند، که به شما اجازه می دهد تا عکس های خود را به یک نرم افزار ویرایش مانند ادوبی لایت روم ببرید و تراز سفیدی، نوردهی، و بسیاری از تنظیمات دیگر را تنظیم کنید. این یک مزیت فوق العاده است! شما می توانید برخی از تنظیماتتان را اشتباه انجام دهید، یا غیر فعال کنید، و با این حال به یک عکس نهایی فوق العاده برسید. ثبت اطلاعات بیشتر می تواند به تنظیم سایه ها و قسمت های روشن تصویر در پس پردازش کمک کرده، که ویرایش را بسیار ساده تر می کند. به دلیل این قابلیت ها، فایل های RAW حجم خیلی بیشتری از JPEG دارند. با وجود تفاوت حجم، عکاسی در فرمت JPEG ارزش ندارد. کارت های SD و CF، و همینطور هارد دیسک ها این روزها ارزان قیمت هستند.
این یک مثال غیر افراطی از انعطاف پذیری ای است که عکاسی در فرمت RAW می تواند به شما بدهد:
(چپ) قبل از ویرایش: اگر این عکس در فرمت JPEG گرفته شده بود، بسیاری از جزئیات سایه ها در روند ویرایش کاملا از دست می رفت، همانطور که می توانید ببینید بیشتر این تصویر بسیار تاریک است. (راست) بعد از ویرایش: اما بعد از ویرایش، من می توانم سایه ها را به طور چشمگیری بازیابی کرده، و رنگ ها را تغییر دهم، و همچین هایلایت ها (قسمت های روشن تصویر) را از بیش از حد روشن و زننده شدن حفظ کردم. عکاسی در فرمت RAW انعطاف پذیری زیادی در هنگام ویرایش به شما می دهد.
تنظیمات: سرعت شاتر ۱/۶۴۰ ثانیه، دیافراگم f/1.4، ایزو ۱۲۵۰
تجهیزات عکاسی: کانن EOS 5D Mark II، کانن ۳۵mm f/1.4L تنظیمات دوربین در عمل
وقتی من برای اولین بار وارد جایگاه عکاسی می شوم، معمولا با دیافراگم کاملا باز، سرعت شاتر ۱/۲۵۰ ثانیه، و ایزو حدود ۶۴۰ شروع می کنم. به محض این که برنامه شروع می شود، من تنظیماتم را متناسب با وضعیت تنظیم می کنم – اگر هنوز خیلی تاریک باشد و من به تصاویر روشن تری نیاز داشته باشم، ایزو را بالا می برم. اگر خیلی روشن باشد، من سرعت شاترم را کمی سریع تر می کنم. همه چیز به آزمایش و دانستن این که تغییر تنظیماتتان چطور بر تصویر نهایی شما تاثیر خواهد گذاشت، بستگی دارد.
توجه به این نکات می تواند برای شما بسیار مفید و موثر باشد.
عکسبرداری یا عکاسی فنون خاص خود را داشته و اجازه می دهد تا افراد عملکرد خوبی از خود در حرفه مورد اشاره نشان دهند. عکاسی از آسمان امر آسانی نیست و نیاز به مهارتی دارد. نقاشی با نور یکی از تکنیک های عکاسی است که با حرکت دادن منبع نور مثل یک چراغ قوه مقابل دوربین یا برعکس حرکت دادن دوربین مقابل یک منبع نور ثابت مثل ماه، طی نوردهی طولانی (عکاسی کودک در آتلیه کودک با سرعت شاتر آهسته، مثلا ۱ دقیقه)، انجام می پذیرد. جیسون دی پیج (Jason D. Page) عکاس حرفه ای نقاشی با نور در شرح مجموعه عکس «اهرامی در آسمان» خود می گوید که همیشه به تمدن های باستانی علاقه داشته و پس از مشاهده تابش نور خورشید پشت هرم ها به فکر ایجاد تصویری مشابه با استفاده از تکنیک های نقاشی با نور افتاده است. در ادامه این مطلب عکاسی علاوه بر مشاهده شماری از آثار این مجموعه، با شیوه عکاسی، تجهیزات و تنظیمات دوربین استفاده شده آشنا می شوید.
روند عکاسی
همه عکس های اهرام در آسمان به طور بی درنگ (real-time) ایجاد شده و طی یک نوردهی در دوربین ثبت شده اند. تنها منبع نور استفاده شده برای خلق این تصاویر نور محیطی موجود در آسمان هنگام غروب یا کمی بعد از آن است. این نوعی نقاشی با نور است که نقاشی با نور جنبشی یا حرکتی نامیده می شود، بدین معنی که برای ایجاد طرح ها در کادر از حرکت دوربین استفاده می شود.
عکاسی: نقاشی با نور حرکتی (kinetic light painting) بدین معنی است که نور ها در صحنه ثابت باشند (اگرچه الزامی نیست) و برای طراحی با نور طی نوردهی طولانی، دوربین حرکت داده شود.
روند ایجاد این عکس ها بسیار ساده است، من از یک CRT (ابزار چرخش دوربین – Camera Rotation Tool) دست ساز استفاده می کنم که به من اجازه می دهد طی یک نوردهی دوربین را به هر زاویه ای که می خواهم حرکت دهم.
برای ایجاد هرم ها، من در حالت عکاسی Bulb عکس می گیرم و از درپوش لنز برای کنترل نور ورودی به دوربین استفاده می کنم. اولین کاری که انجام می دهم پیدا کردن زاویه ای است که می خواهم نوردهی را شروع کنم. وقتی که زاویه درست را پیدا کردم، درپوش لنز را می گذرام و نوردهی طولانی را شروع می کنم. سپس طی نوردهی به سادگی درپوش را برای ورود مقداری نور بر می دارم و سپس برای مسدود کردن نور آن را می گذارم.
طی یک نوردهی تکی، دوربین را به زاویه دیگر می چرخانم و روند برداشتن و گذاشتن درپوش لنز را تکرار می کنم. اینقدر این چرخش و روند درپوش را ادامه می دهم تا جایی که عکسی دارم که شبیه یک هرم در آسمان است که در یک کادر ثبت شده (ترکیب چند نوردهی یا کادر نیست).
تجهیزات عکاسی
دوربین: Canon 60D لنز: Tokina 11-16 سه پایه: Vanguard Alta Pro 263AB سایر: ابزار چرخش دوربین CRT سایر: اینتروالومتر
تنظیمات دوربین
ایزو: ۱۰۰ دیافراگم: f/8 تا f/22 سرعت شاتر یا زمان نوردهی: ۱۸ تا ۷۵ ثانیه (۴۰ ثانیه به طور میانگین)
چالش عکاسی
سخت ترین چیز پیدا کردن مکان عکاسی برای خلق اهرام بود. برای ایجاد آن ها به زاویه ای مرتفع و خط افقی صاف و تمیز (بدون نور های شهری) نیاز بود.
قسمت مورد علاقه من در خلق این عکس ها، آن همه غروب زیبایی است که شاهدشان بودم. اغلب افرادی که روی برج با آن ها صحبت می کردم به محض پایین آمدن خورشید آنجا را ترک می کردند – قسمت دیوانه کننده وقتی است که رنگ ها شروع به خوب شدن می کنند و من آنجا تنها در حال تماشای زیبا ترین آسمان های رنگارنگ هستم.
من همچنین عاشق الگو هایی هستم که ابر ها به تصاویر اضافه می کنند. ابتدا فکر می کردم که به آسمان بی ابر برای خلق هرم ها نیاز دارم، اما خیلی زود فهمیدم که ابر ها ویژگی های فوق العاده ای اضافه می کنند.
شما می توانید با نکات اشاره شده عکسی موردبحث را داشته باشید.
عکاسی همانند دیگر حرفه ها فنون و روش هایی داشته که برای تبدیل شدن به یک عکاس حرفه ای باید آن را آموخته و بدانید. زیرا در غیر این صورت نخواهید توانست موفق عمل کنید.
بهار و باران های گاه و بی گاهش، گودال ها را پُر کرده و آب های جمع شده بر سطح زمین فرصت های زیبایی را برای ثبت انعکاس مناظر و سوژه های مختلف به وجود می آورند. از بازتاب آسمان و ابر ها بر سطح آب و تقارن زیبایی که ایجاد می کنند گرفته تا نور خیره کننده چراغ های مناظر شهری در شب، همه به اضافه کردن حس و حال سورئال به عکس های شما کمک می کنند. شما حتی در صورت نیاز می توانید سطح گودی را برای هدف عکاسی خود با یک بطری آب پُر نمایید. در این مطلب عکاسی ۵ نکته برای عکاسی از گودال های آب و چند نمونه عکس برای الهام شما عزیزان آورده شده است.
۱ تا می توانید دوربین را به زمین نزدیک کنید و زوایای مختلف را امتحان نمایید
عکس گرفتن با یک زاویه پایین (ارتفاع نزدیک به زمین) می تواند کاری کند که گودال آب مانند پهنه آبی وسیعی به نظر برسد. کمی دوربین را به بالا و پایین زاویه دهید تا به کادربندی مطلوب دست پیدا کنید.
۲ از خیس شدن نترسید، ولی مراقب دوربین خود باشید
احتمال خیس شدن وجود دارد، اما آماده باشید و از آب به نفع خود استفاده کنید. محصولات زیادی برای محافظت از دوربین در برابر باران وجود دارند. شما همیشه می توانید یک کیسه پلاستیکی جهت اطمینان در کیف دوربین خود حمل نمایید.
نکته حرفه ای تر: اگرچه به تصویر کشیدن انعکاس روی آب به تنهایی زیباست، اما شما می توانید فرا تر رفته و با ثابت یا فریز کردن حرکت پاشیدن آب در هوا (با تنظیم یک سرعت شاتر سریع مانند ۱/۵۰۰ ثانیه یا سریع تر) عکس پویا تری بگیرید.
۳ به دنبال تقارن باشید
تقارن برای چشم انسان بسیار خوش آیند است. از آب جمع شده روی سطح زمین همچون یک آینه استفاده کنید و به دنبال تقارن های زیبا باشید. دنبال جزئیات معماری، الگو ها و خطوط هدایتگری که چشمان بیننده را به داخل عکستان هدایت کنند.
۴ در ساعت طلایی عکاسی کنید
به ساعت قبل از غروب و بعد از طلوع خورشید، «ساعت طلایی» گفته می شود. این زمانی است که آسمان با محدوده ای از رنگ ها و الگوی ابر ها زنده می شود. ساعت طلوع و غروب خورشیدد را در برنامه هواشناسی خود چک کنید تا برای عکاسی برنامه ریزی کنید.
عکاسی: هرچه بتوانید زود تر به محل رفته و برای عکاسی آماده شوید بهتر است، چراکه نور هر دقیقه تغییر می کند.
۵ به دنبال چراغ های روشن شهری پس از تاریک شدن هوا باشید وقتی که هوا تاریک می شود و چراغ های شهر روشن، نمایی کاملا متفاوت خواهید داست. ایزو (ISO – حساسیت سنسور دوربین به نور) را بالا ببرید و از سرعت شاتر های آهسته تر استفاده کنید تا به نوردهی مطلوب برسید. سرعت شاتر آهسته به معنی شانس ثبت لرزش دوربین و تار شدن عکس است، بنابراین در اینجا استفاده از سه پایه توصیه می شود. آتلیه نوزاد
آتلیه عکاسی کودک: اگر سه پایه نداشتید، از یک سطح صاف مانند نیمکت، تابلو خیابانی، صندوق و… کمک بگیرید تا دوربین خود را ثابت نگه دارید. عکس های الهام بخش از انعکاس روی گودال آب
قطعا نکات مورد اشاره کمک شایانی به شما در این زمینه مهم خواهد کرد.
هر فردی که در زمینه عکاسی بارداری در آتلیه بارداری فعالیت می کند، سبک خاص خود را داشته تا رضایت مخاطب را جلب کند. رضایتی که مملو از احساس خوب تصاویر به ثبت رسیده است و این سبک با تمرین بدست می آید.
جنبه های زیادی وجود دارد که یک «سبک شخصی» را در عکاسی تشکیل می دهد. این جنبه می تواند تجهیزاتی که استفاده می کنید، نوع نور، سبک پس پردازش شما یا انتخاب فیلم باشد. سبک شما می تواند توسط داستان هایی که سعی دارید بگویید، فلسفه پشت کارتان، مفهوم یا پیام شما مشخص گردد. در این مطلب کوتاه عکاسی، روش «تمرین آگاهانه» آموزش داده شده تا شما را برای رسیدن و توسعه سبک عکاسی خودتان یاری دهد. جنبه هایی که در بالا مطرح شد (تجهیزات، نوع نور، پس پردازش، فلسفه پشت کارتان و…) چند مورد از چیزهایی هستند که می توانند به یک سبک منحصر به فرد کمک کنند. اما آیا سبک عکاسی شما آگاهانه و عمدی است؟ آیا شما از مسیر خود خارج می شوید تا به یک ظاهر سازگار با عکاسی خود برسید؟
من کتاب های زیادی خوانده ام که بر «تمرین» تمرکز دارند. از کتاب هایی مانند «قله – Peak» گرفته، تا «خیلی خوب است که آنها نمی توانند شما را نادیده بگیرند – So Good They Can’t Ignore You» و «سنگ ریزه – Grit»، که همه آنها مربوط به موضوع تمرین آگاهانه بودند. این ایده می گوید که، برای بهبود، شما باید فراتر از هدف کلی ای مانند «ارتقاء ترکیب بندی خود» بروید که به صورت مکرر مطالعه و تمرین می کنید تا زمانی که خودکار شود.
می گویند، وقتی بحث توسعه سبک شما فراتر از معمول مطرح باشد، این راه اشتباهی برای یادگیری است. «قانون» ۱۰۰۰۰ ساعت تمرین دقیقا درست نیست.
در عوض، شما باید المان ها را حتی بیشتر تجزیه کنید (هدف کلی را به جزء های کوچک تر بشکنید)، مانند این که به طور خاص می خواهید بر روی چه ترکیب بندی ای کار کنید. نویسندگان این کتاب ها پیشنهاد می دهند که سوالاتی مانند این بپرسید: چرا در حال حاضر آن را خوب انجام نمی دهید؟ چطور می توان آن را بهبود بخشید؟ آیا راه بهتری برای انجام این کار وجود دارد؟ من چه چیزی را اشتباه انجام می دهم؟ این لیست ادامه دارد، اما نقطه شروع، تجزیه و تحلیل آنچه شما در حال حاضر می دانید و بهبود خودتان است.
تمرین آگاهانه داشتن اهداف خاص کوچکی است که شما می توانید آنها را بهبود ببخشید تا بعدا به اهداف حتی بزرگتر – مانند استاد شدن در ترکیب بندی سیاه و سفید – دست یابید. اما کتاب هایی که من خوانده ام پیشنهاد می کنند که شما باید این کار را به طور مداوم در یک دوره از سال یا به صورت مادام العمر انجام دهید، و هیچ وقت به خودتان اجازه ندهید این کار را به صورت خودکار انجام دهید. آنها می گویند که شما باید آگاهانه به دستاوردهای قبلی خود فکر کرده و آنها را بهبود بخشید.
یک نقطه شروع، پیدا کردن هنرمندان یا تاثیرگذارانی است که الهام بخش شما هستند. از خودتان بپرسید چرا به سمت این افراد کشیده شده اید، سعی کنید کار آنها را تجزیه کنید تا عناصر خاصی که دوست دارید را پیدا کنید، و سپس یکی از آن عناصر را در نظر گرفته و از آن در تمرین خود استفاده کنید. این کار را انجام دهید تا زمانی که برایتان جا بیفتد… سپس عنصر دیگری اضافه کنید… و به همین ترتیب ادامه دهید…
البته این کار به زبان ساده است، و در عمل سخت است. این یکی از روش هایی است که من برای توسعه سبک عکاسی خودم از آن استفاده کردم.
من همیشه به سمت عکاسان تک رنگ کشیده می شدم، بنابراین تصمیم گرفتم این روش را تنها روی عکس های سیاه و سفید استفاده کنم. من استفاده ثابت از یک دوربین و لنز (عدم استفاده از لنز ها یا بدنه های مختلف) هنرمندانی که تحت تاثیر آنها بودم را پسندیدم، بنابراین این روش را اجرا کردم و در حال حاضر برای به دست آوردن یک احساس و ظاهر ثابت یا سازگار در تصاویرم، تنها از یک دوربین و لنز استفاده می کنم. من عاشق این بودم که چطور عکاسانی که از آنها الهام گرفته بودم، از نور طبیعی استفاده می کردند، بنابراین خودم را مجبور به استفاده تنها از نور موجود کردم.
در نهایت، برای به دست آوردن یک ظاهر ثابت در طول روند ویرایش، من با استفاده از Kodak Tri-X 400 عکس می گیرم، چه فیلم باشد و چه یک پیش تنظیم (preset). اینها برخی از محدودیت هایی هستند که سبک من را تشکیل می دهند.
حرف من این است که شما می توانید یک سبک آگاهانه ایجاد کنید – تمام چیزی که نیاز دارید اهداف کوچکی است که به دستاوردها و آرمان های بزرگتر منجر می شوند. فقط هر عکس را آگاهانه و از عمد ثبت کنید، هیچ وقت اتوماتیک وار و بدون فکر این کار را انجام ندهید، در این صورت سریعتر به مقصد خود خواهید رسید.
اگر فکر می کنید تمرین آگاهانه می تواند کمک حال شما باشد پس به کار گیرید.
بسیاری از اینکه عکس خود را ویرایش کنند ترس دارند زیرا تصور می کنند با ویرایش عکس زیبای آنها جذابیت خود را از دست خواهد داد و نمی توان به ویرایش نتیجه موردنظر را بدست آورد. عکس هایی که شبیه هم باشند، نخواهند درخشید. شاید این یک جمله بارز به نظر برسد، اما سایت ها و شبکه های اشتراک عکس این روز ها مملو از عکس های شگفت انگیز با شباهت های فراوانی هستند که گویی توسط یک عکاس به ثبت رسیده باشند. استیو مارتین بازیگر کمدی جمله جالبی گفته که به این بحث مرتبط است: «اگر می خواهی مورد توجه قرار بگیری، باید اینقدر خوب باشی که نتوانند نادیده ات بگیرند». تمرین کردن ویرایش عکس خارج از چارچوب یا ویرایش عکس خلاقانه می تواند به شما کمک کند تا راه هایی برای متمایز شدن از دریای گسترده عکاسان بااستعداد موجود امروزی پیدا کنید و با شکستن یکنواختی به عنوان یک هنرمند رشد کنید. در ادامه این مطلب عکاسی نوزاد در آتلیه نوزاد، که مطالعه آن را به شما عزیزان توصیه می کنیم، عکاس مایکل استوارت راهکار ها و نکاتی را برای خلاقیت در ویرایش عکس ها به اشتراک گذاشته است. راهی برای انجام کار خودتان و ایجاد چیزی تازه پیدا کنید
اولین باری که من واقعا تصمیم به شکستن قوانین کردم، این کار را با یک عکس نوردهی طولانی از آبشار نیاگارا انجام دادم که در یک روز بسیار یکنواخت و کسل کننده گرفته شد. از آنجا که ثبت اصلی به نوعی وحشتناک بود، من زیاد نگران خراب شدن چیزی نبودم.
عنوان عکس: با تمام توانش
هدف اصلی من در ویرایش این تصویر، متمرکز کردن تمام توجه بر روی لبه ها و امواج در آب بود. گاهی اوقات بهترین راه برای برجسته کردن هایلایت ها (قسمت های روشن عکس) می تواند تنها تاریک کردن سایه ها باشد. من همچنین یک تنظیمات گرادینت کاملا صاف درست در افق نیز اضافه کردم که نوردهی را در آسمان تاریک می کرد. یادگیری دیدن در حالت تک رنگ
عنوان عکس سربرگ این مطلب «یادگیری دیدن در حالت تک رنگ» است. این یکی از اولین دفعاتی بود که من در ویرایش کاملا از چارچوب خارج شدم و از نتیجه بسیار راضی بودم. غروب آفتاب می تواند بسیار عادی باشد وقتی که رنگ از آن گرفته شود. ترفند، پیدا کردن نور و به طور برجسته نشان دادن آن است. آیا لازم بود که من آسمان را به طور کامل تغییر دهم؟ احتمالا نه. اما این بخشی از آزادی است که سودمند است. این مسئله ۱۰۰ درصد به شما بستگی دارد که با آن چه کار کنید چون شما افسار قوانین و انتظارات را رها کرده اید.
قبل
بعد اگر جالب نیست، آن را پاک کنید
من در یکی از ویرایش های مورد علاقه ام که با آن بازی کرده ام، در نهایت به یک آسمان کاملا سیاه رنگ رسیدم و ابرهای دارای ماتی حرکت خودم را پشت چراغ کشیدم. من چند فوت آب نیز به سمت چپ اضافه کردم تا به لنگرگاه کمی فضای تنفس از لبه ترکیب بندی بدهم. در پایان، عنوان نمایشی «نجوای فردا» را برای این عکس انتخاب کردم.
عنوان عکس: نجوای فردا تصویر ذهنی خود را خلق کنید
این عکس با دوربین کانن T3i و تنها لنز واید من، تامرون ۱۰-۲۴mm گرفته شده است. این عکس از قلعه فرانسوی یک خط هدایتگر عالی دارد که درست به طرف قلعه پایین آمده است. هیچ چیزی در مورد عکس اصلی (ویرایش نشده) خیلی عالی نبود. آسمان آبی صاف اواسط بعد از ظهر تنها منجر به یک عکس معمولی دیگر می شد، اما تضاد بین قسمت های تاریک و خیلی روشن نتیجه نهایی را برجسته ساخت.
قلعه فرانسوی در فورت نیاگارا کمی آزمایش کنید و لذت ببرید
مهم نیست شما در چه نوع عکاسی ای تخصص دارید، هنجارهایی وجود دارند که احتمالا آنها را دنبال کرده اید یا سبک هایی که سعی دارید آنها را تکرار کنید. راه هایی برای ایجاد کار هنری) خود، اما شاید از یک زاویه کاملا متفاوت انجام دهید. آن را احاطه کنید. یک عکس پیشگام، عکسی که توجه بیننده را جلب می کند خلق کنید.
در عکس نوردهی طولانی زیر با عنوان «برابر و مخالف» بارز تر ساختن انعکاس چراغ ها برای تاکید بر سطح شیشه مانند آب یک تصمیم آگاهانه بوده است.
عنوان عکس: برابر و مخالف
شاید در این عکس با عنوان «خط افق تورنتو» تورنتو اصلا دیده نشود، اما این اولین خط افق من با چنین کنتراست بالایی بود.
عنوان عکس: تورنتو دقیقا با همان عکس هایی که دیگران می گیرند به خانه باز نگردید
من بعد از پر کردن یک کارت حافظه در حین راه رفتن در خیابان های شیکاگو، به راهی برای کمی برجسته تر کردن عکس هایی که گرفته بودم و متمایز کردن آن ها از ثبت های هزاران عکاس فعال و بااستعداد مستقر در اینجا نیاز داشتم. این عکس با عنوان «اکنون بیش از همیشه» یک ثبت مناسب و معقول بود. اما عکس زمانی برایم ارزش انتشار یافت که ویرایش با تمرکز بر ایجاد کشمکش بصری بین گرافیتی روی سطح خیابان و برج براق انجام پذیرفت.
عنوان عکس: اکنون بیش از همیشه سایه ها دوست شما هستند
پیدا کردن سایه های جالب تقریبا همیشه یکی از بهترین چیزها برای عکاسی بوده است. شور و شوق برای HDR در سال ۲۰۰۸ به طور کلی تهدید به حذف آنها از عکاسی متداول کرد، اما منطق و ذائقه خوب غالب شد. این ساختمان که من به طور اتفاقی دیدم، به دلیل نور شدید خورشید که درست در بالای بخش کاملا سایه دار خود داشت، جذاب و متفاوت بود. نور یک نمودار بسیار معمول با شیب رو به بالا داشت که باعث شد این عکس عنوان «روند رو به بالا» بگیرد.
عنوان عکس: روند رو به بالا
آخرین عکسی که با شما به اشتراک می گذارم در واقع انجام دوباره عکس مورد علاقه قبلی ام بود. درست در مقابل تالار شهر بوفالو یک ستون هرمی شکل سنگی بلند به نام بنای تاریخی مک کینلی قرار دارد. پوشش دادن این بنای تاریخی با تالار زیبای پشت آن، یک عکس کلاسیک به وجود آورد. آزادی خلاقانه من در ویرایش، مرا به سمت روشن کردن پیش زمینه سوق داد و واقعا آن را به سوژه اصلی عکس تبدیل کرد. در صورتی که هنوز از عناوین من خسته نشده اید، این یکی «دیدن چیزها به شیوه خودم» نام دارد.
عنوان عکس: دیدن چیزها به شیوه خودم نتیجه گیری
اکنون که کمتر احساس محدودیت می کنم، از همین روش در کارهای کم تر آزمایشی دیگرم نیز استفاده می کنم. من واقعا فکر می کنم که تمرین کردن ویرایش عکس خارج از چارچوب می تواند به شما کمک کند تا راه هایی برای متمایز شدن از دریای گسترده عکاسان بااستعداد موجود امروزی پیدا کنید. من فکر می کنم که هر شکلی از شکستن یکنواختی به شما کمک می کند تا به عنوان یک هنرمند رشد کنید. خارج از منطقه امن جایی است که سحر و جادو اتفاق می افتد.
ویرایش عکس یکی از روش های بهبود تصویر بوده و موجب ایجاد خلق اثری جذاب می شود.
این روزها دوربین های عکاسی مختلفی را می توان در بازارها مشاهده کرد که هر یک ویژگی های خاص خود را داشته و برای عکسبرداری گزینه مناسبی هستند.
پولاروید OneStep2 نام دوربینی است که در حقیقت یک نسخه بازسازیشده از یکی از دوربینهای محبوب پولاروید در دهه هفتاد است. چند سالی از بازگشت دوباره دوربینهایی با امکان چاپ فوری عکس، یا همان اینستنتها به بازار میگذرد. دوربینهای سادهای که شاید کمتر کسی فکر میکرد آنهم درزمانی که دوربینهایی با مگاپیکسل بالا و کیفیتی قابلقبول در دسترس همگان قرار دارد، به این سرعت دوباره به دوربینهای محبوب بازار تبدیل شوند.
این دوربینها با ابتکار فوجی فیلم و شرکت پولاروید و با تولید دوربینهای محبوبی مثل instax mini 8 و Snap Touch به بازار بازگشتند و هماکنون در دسترس همگان قرار دارند.
گرچه پولاروید با تولید دوربین به نسبت پیشرفتهای مانند Snap Touch که دارای صفحه نمایشگر نیز هست، توانست کاربران بیشتری را جذب کند، گویا هماکنون تمایل بیشتری به ساخت دوربینهایی سادهتر پیدا کرده که محبوبیت دوربین سادهای مثل فوجی فیلم instax mini 8 ، میتواند یکی از علل آن باشد.
دوربین جدیدی که پولاروید تصمیم به ساخت آن گرفته OneStep2 نام دارد. OneStep درواقع نام دوربینی است که در دهه ۷۰ میلادی بهعنوان سادهترین دوربین دنیا توسط پولاروید روانه بازار شد. نسخه بازسازیشده این دوربین پس از چهار دهه همچنان لایق لقب سادهترین دوربین جهان است. زیرا گرچه امروزه ثبت عکس به یکی از سادهترین کارها تبدیل شده، اما کاربران توجه کمتری نسبت به چاپ عکسها و در دست داشتن نسخه کاغذی عکس خود دارند، درحالیکه با در دست داشتن یک اینستانت در عرض چند دقیقه میتوانید یک عکس واقعی در دست داشته باشید.
نکته جالب در مورد OneStep2 امکان قرار دهی فیلمهای قدیمی در آن است. یعنی پولاروید واقعاً استاندارد جدید ابداع نکرده و OneStep2 مانند دیگر دوربینهای اینستانت بازار دقیقاً یک دوربین اینستنت مشابه دوربینهای قدیمی است که هماکنون تولید میشود. OneStep2 مجهز به یک لنز ثابت ۱۰۶ میلیمتری با حداقل فاصله فوکوس شصت سانتیمتر (تا بینهایت) است. این مدل مجهز به یک باتری ۱۳۰۰ میلیآمپری است که با هر بار شارژ تا ۶۰ روز کاربرد دارد. OneStep2 مجهز به یک فلاش بوده و قابلیت عکاسی کودک در آتلیه کودک با تایمر را نیز دارد، این محصول در دو رنگ سفید و نوکمدادی و با قیمتی در حدود صد دلار عرضه خواهد شد.
با توجه به موفقیت دوربینهای ساده اینستنت، خصوصاً مدلهایی مثل Lomography Lomo Diana که به طراحی کلاسیک و قدیمی پایبندتر بودهاند، موفقیت OneStep2 حتمی به نظر میرسد.
*تمامی دوربینهای اینستنت معرفی شده در این مطلب (بجز OneStep2 که هنوز وارد بازار ایران نشده) در فروشگاه پیکسل موجود هستند
با چنین دوربینی می توان به سرعت عکس گرفته شده را ظاهر کرد.
در عکاسی لازم است تا ابزارهای موردنظر را به کار گرفت در غیر این صورت نمی توان به خوبی نتایجی بدست آورد که موردتوجه همگان قرار گیرد و عکس های تاثیربرانگیزی باشد. انتخاب سه پایه و تک پایه یکی از مواردی است که هر عکاس در هر سطحی با آن مواجه خواهد بود. انتخاب یک سهپایه مناسب برای سبک عکاسی بارداری در آتلیه بارداری شما و کارایی که از آن انتظار دارید بدون اطلاع دقیق از مشخصات و قابلیتهای سهپایه، ممکن نیست. در این مطلب قصد معرفی پنج سهپایه و تک پایهای را داریم که ممکن است در هنگام جستجو برای یافتن سهپایه مناسب بهراحتی از کنار نام و تصویر آنها بگذرید اما شاید با خواندن این مطلب متوجه شوید یکی از این پنج سهپایه و تک پایه، همان وسیله خاص موردنظر شما است:
Vanguard Espod CX 204AGH : سهپایهای ارزان با سر سهپایهای سریع
یکی از ضعفهای سهپایههای ارزانقیمت عدم امکان جداسازی و تعویض سرسهپایه آنهاست. به همین دلیل پیش از انتخاب این سهپایهها باید دقت کنید که سرسهپایهای مناسب و کارآمد در اختیار داشته باشند. سهپایه ونگارد CX 204AGH از آن دستهاز سهپایههای دارای سرسه پایه خاص است.
سرسهپایه CX 204AGH زیرمجموعه بالهد یا توپی قرار میگیرد و بهاصطلاح تپانچهای (یا تفنگی) نامیده میشود. مزیت این سرسهپایه امکان تغییر سریع زاویه دوربین و رسیدن به زاویه دلخواه فقط یا یک حرکت است.
سرسه پایههای تپانچهای در بین حرفهایترین عکاسان نیز طرفداران خاص خود را دارند و نمونههای حرفهای آن بهصورت جداگانه برای نصب روی سهپایههای حرفهای با قابلیت تعویض سر سهپایه به فروش میرسند.
Slik Stand Pod 7 : یک مونوپاد همهکاره
این محصول یکی از منو پادهای پرطرفدار و کارآمد بازار که دارای بالهد جداشونده است. بالهد همراه این مونوپاد امکان جداسازی و نصب روی سهپایههای حرفهای را داراست. این تکپایه دارای یک سهپایه نگهدارندِ کوچک برای ثبات بیشتر در هنگام استفاده است. سه پایه همراه این تکه پایه در هنگامیکه پایههایش جمع میشوند حجم زیادی ندارد و هیچ خللی در کار استفاده از مونوپاد ایجاد نمیکند.
نکته جالب در مورد این مونوپاد امکان نصب بال هد روی سهپایه آن است. این مونوپاد سهتکه در رنج قیمت بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان قرار دارد که با توجه به سرسهپایه جداشونده حرفهای همراه آن، واقعاً بهصرفه به نظر میرسد.
Fotopro CT-5A : سهپایه چهارکاره! هم سهپایه، هم مونوپاد و . . .
CT-5A یک سهپایه کاملاً حرفهای و بسیار کارآمد است که توسط Fotopro سازندهی خوشنام و خلاق لوازم عکاسی ساخته شده است. این سهپایه دارای حداکثر ارتفاع در حدود ۱٫۶ متر و تحمل وزن ۸ کیلوگرم است. سرسه پایه CT-5A جدا شوند و از نوع بالهد است. پایههای این سهپایه همانند اکثر سهپایههای حرفهای ساخت Fotopro قابلیت چرخش ۱۸۰ درجه را دارا هستند.
نکته جالب در مورد این سهپایه امکان جداسازی هر یک از سه پایههای اصلی آن از تنه اصلی است. کاربر با جداسازی سرسهپایه و نصب آن روی یکی از پایهها یک مونوپاد در اختیار خواهد داشت. یک سری پلاستیکی نرم برای نصب روی پایه نیز وجود دارد، که در صورت نصب آن روی یکی از پایهها ، یک عصای پیادهروی در اختیار خواهید داشت!
همچنین سه پایه ی کوتاه به همراه این سهپایه عرضهشده که در صورت نصب آن روی تنه اصلی یک سهپایه کوچک با ارتفاع کم را در اختیار خواهد داشت.
RM-100-1 Flexible Tripod : کوچک و کارآمد
مزیت این سهپایه نصبت به دیگر سهپایههای کوچک، قابلیت جداسازی کفی زیر دوربین از روی سهپایه است، یعنی مثل سهپایههای بزرگتر، نیازی نیست که برای جداسازی سهپایه پیچ زیر دوربین را باز کنید، بلکه فقط کافی است با فشار دو دکمه روی سرسه پایه، با یک حرکت آن را به همراه کفی از سهپایه جدا کنید.
Fotopro S3 Lite : سبک، سریع، مقاوم
یک سهپایه سبک و کارآمد که دارای بال هد است. این سهپایه دارای دو مانت جداگانه برای نصب گوشی تلفن همراه و دوربین گوپرو نیز میباشد. مزیت این سهپایه علاوه بر ابعاد کوچک و وزن کم، شیوه جمع شدن پایههای آن است.
قفل پایههای این سهپایه پیچی است و فقط در حدود یکچهارم دور میچرخد، به همین دلیل زمان باز کردن سه قسمت هر پایه فقط ۴ ثانیه خواهد بود. حداکثر ارتفاع این سهپایه ۱۲۷ سانتیمتر است و اگر به دنبال یک سهپایه مستحکم و سبک هستید، انتخاب مناسبی برای شما محسوب میشود.
*تمامی محصولات معرفی شده در این مطلب، در هنگام نگارش در فروشگاه پیکسل موجود است.
این موارد می توانند کمک شایانی برای شما در عکاسی باشند.
عکاسی را می توان با برنامه ها و ابزارهای متناسب با آن بهبود بخشید و موجب شد تا نتایج کار بزرگی را شاهد باشیم. عکاسی صرفا یک امر معمولی نیست و باید براساس آموزشی انجام گیرد.
فیلتر پولاریزه به چه کار میآید؟ اساساً چرا باید از این گونه فیلترها در عکاسی و فیلمبرداری بهره برد؟ چه چیزی باعث شده است که این فیلترها به یکی از ضروریترین لوازم عکاسی تبدیل شود؟ در ادامه سعی شده است تا با بررسی لنزهای پولاریزه و کارکرد آنها تا حدی به سؤالات فوق پاسخ داده شود؛ بنابراین در ادامه مطلب همراه ما باشید.<>
فیلترهای پولاریزه، شیشههای مخصوص پردازششدهای هستند که با تغییر زاویه خود نسبت به منبع نور، درخشش و بازتاب ناخواسته سطوح را کاهش میدهند. معروفترین نوع این فیلترها، فیلترهای پولاریزه دایرهای هستند که به دهانه لنز متصل میشوند و از قابلیت چرخش برخوردار هستند تا در کوتاهترین زمان ممکن بتوان به نتیجه مطلوب رسید. در این مطلب نگاه اجمالی به کاربرد این فیلترها خواهیم انداخت و توضیح میدهیم که چطور یک فیلتر پولاریزه میتواند نقشی کلیدی در بهبود کیفیت عکسهای گرفته شده در شرایط مختلف را ایفا کند.
<markbs-highlight-red”>اگرچه این فیلترها یک استاپ نوردهی را کاهش میدهند ولی به گونهای دراماتیک میتوانند نتیجه نهایی را در عکس گرفته شده با تغییر همراه کنند.
فیلترهای پولاریزه چگونه کار میکنند؟
کار با فیلترهای پولاریزه پیچیدگی زیادی ندارد. این فیلترها در ابعاد و انواع مختلف موجود هستند. درواقع این گونه فیلترها تنها زاویه مشخصی از پرتوهای نور را از خود عبور میدهند و از عبور پرتوهای نور با زاویههای دیگر جلوگیری میکنند. با چرخش و تغییر زاویه فیلتر، ورود و یا حذف پرتوهای نور با زاویه و طول موج مشخص نیز تغییر خواهد کرد و عملکرد آن نیز کاملاً تابع زاویه بین منبع نور و سوژهای میباشدکه قرار است از آن عکاسی شود.
حذف بازتابهای مزاحم از سطوح شیشهای و براق
در عکاسی از سوژههای براق مختلف ممکن است که نور به گونهای تابیده شود که جزییات زیادی در اثر بازتاب یا به اصطلاح رفله، به ثبت نرسد. به عنوانِ مثال فرض کنید که میخواهید از بیرون ویترین یک مغازه درون مغازه را عکاسی کنید، ولی نور خورشید طوری به شیشه میتابد که عملاً شیشه مانند یک آینه در عکس به ثبت میرسد. در این مواقع استفاده از فیلترهای پولاریزه میتواند به کلی ورق را برگرداند و شما را در رسیدن به نتیجه دلخواهتان یاری کند. در واقع فیلتر پولاریزه با جلوگیری از ورود نورهای بازتابی به داخل لنز باعث میشود که تصویری نسبتاً شارپ و واضح از درون ویترین به ثبت برسد.
افزایش کنتراست و وضوح تصویر در مناظر مهگرفته
هنگام عکاسی زیر آسمانهای خاکستری و مهگرفته که عمق دید بسیار محدود است، استفاده از فیلترهای پولاریزه میتواند تأثیر بسیار مطلوبی بر نتیجه کار بگذارد و تصاویر کمرنگ و محو را به میزان قابلتوجهی بهبود ببخشد.
استفاده از فیلتر پولاریزه در عکاسی از آب
شاید بعضی از مواقع نیاز به این باشد که رودخانه یا آب دریا در تصویر خیلی شفاف به نظر برسد. برای این کار نیاز است تا بازتابهای سطحی آب حذف شود و به گونهای متفاوت در تصویر به ثبت برسد. جهت رسیدن به این نتیجه استفاده از فیلترهای پولاریزه الزامی است. البته باید توجه داشت که رنگ دریا نیز ممکن است کمی تغییر کند و به رنگ فیروزهای نزدیکتر شود.
افزایش غلظت رنگ تصویر
فیلترهای پولاریزه نورهای بازتابی از تمام سطوح، حتی سطوحی که اساساً انتظار بازتاب از آنها را نداریم کاهش میدهد. به این ترتیب استفاده از این فیلترها باعث میشود که رنگ بعضی از اشیا با غلظت بیشتری به ثبت برسند. (البته این نکته وابستگی زیادی به موقعیت منبع نور نسبت به سوژه نیز دارد.) به عنوان مثال در عکاسی از یک باغ، هنگام روز برگ درختها در صورت استفاده از لنز پولاریزه بسیار سبزتر به ثبت خواهند رسید.
محافظت از لنز
یکی دیگر از مزیتهای بهکارگیری این فیلترهای و بستن آنها بر دهانه لنز، محافظت از شیشه لنز در برابر خراشیدگی و ضربه است. اگرچه که گزینه بهتر برای محافظ از شیشه لنز استفاده از فیلترهای UV میباشد چرا که قیمت کمتری دارند و اقتصادیتر هستند. ولی مهم این است که آسیب دیدن فیلتر پولاریزه نسبت به شیشه دهانه لنز، خسارت بسیار کمتری را از لحاظ مالی بر ما متحمل خواهد کرد.
استفاده از فیلتر پولاریزه میزان نوردهی را تغیر میدهد. یکی از فاکتورهایی که هنگام عکاسی نوزاد در آتلیه نوزاد با فیلترهای پولاریزه باید به آن توجه داشت این است که این گونه فیلترها در نوردهی و اکسپوژر تغییر ایجاد میکنند. اگر از درون فیلترهای پولاریزه به محیط اطراف نگاه کنید، کاملاً متوجه شباهت آن با لنز عینکهای آفتابی خواهید شد؛ بنابراین هنگام استفاده از این فیلترها میزان نوری که از لنز عبور کرده و به سنسور برخورد میکند کاهش مییابد. برای جبران کاهش روشنایی تصویر مجبور به بازتر کردن دریچه دیافراگم و یا کاهش سرعت شاتر دوربین هستیم و یا اینکه حساسیت ایزو را افزایش بدهیم. در واقع فیلترهای پولاریزه چیزی بین ۱ تا ۲ استاپ میزان نوردهی را کاهش میدهند و به همین دلیل است که ابزاری مناسب برای عکاسی در شب به حساب نمیآید.
انتخاب فیلتر پولاریزه مناسب
اغلب لنزهای دوربینهای DSLR امروزی قابلیت اتصال فیلترهای پولاریزه دایرهای را دارا هستند. فقط باید هنگام خرید فیلتر باید به قطر دهانه لنز توجه داشت و فیلتری با همان ابعاد را برای لنز تهیه نمود. دهانههای رایج و موسوم در بازار ۴۹، ۵۲ ، ۵۵، ۵۸، ۶۲، ۶۷، ۷۲، ۷۷ و ۸۲ میلیمتر است. فیلترهای پولاریزه در انواع برندها و کیفیتهای مختلف در بازار موجود هستند و نسبت به فیلترهای دیگر نسبتاً گرانتر هستند و هرچه ابعاد آنها بزرگتر شود قیمت آن نیز به نسبت افزایش مییابد. به عنوان مثال فیلترهای Hoya مصالحهی خوبی را بین قیمت و کیفیت برقرار کرده است. برندهای معتبر دیگری مثل Phottix و Hama نیز فیلترهای با کیفیتی را تا به حال روانه بازار کردهاند.
با این مطلب قطعا می دانید زمان پولاریزه کردن چه وقتی است.
عکاسی اگر با مهارت و خلاقیت همراه باشد قطعا نتایج بزرگی را رقم می زند که می تواند برای افراد جالب توجه و جذاب باشد. نتایجی که به سادگی به دست نمی آیند.
شاید شما هم از آن دسته از عکاسان یا تولیدکنندگان کالایی باشید که برای ثبت عکس کالای خود با بالاترین کیفیت دچار مشکل هستید، کالاهایی که هیچوقت عکسهایشان باکیفیتی مشابه تصاویر فروشگاههای اینترنتی بزرگ ثبت نمیشوند و یا حتی ممکن است برای ثبت عکسهای باکیفیت با نوردهی یکسان و مناسب همواره به مشکل برمیخورید.
اما آیا فروشگاههای بزرگ و تولیدکنندگان معتبر برای ثبت عکس کالاهای خود باکیفیت بالا، همواره از یک استودیوی کامل استفاده میکنند؟
پاسخ قطعاً منفی است! در حقیقت هیچ فروشگاه یا تولیدکننده بزرگی یک استودیوی عکاسی کودک در آتلیه کودک را برای عکاسی از یک کالای کوچک مثل ساعت اسباببازی یا صنایعدستی تجهیز نمیکند. بلکه تمامی عکسهای باکیفیتی که از این کالاها در معروفترین وب سایتهای رسمی و فروشگاههای اینترنتی میبینید، توسط وسیلهای به نام “خیمه نور” ثبت میشوند.
خیمه نور وسیله کوچکی است که حتی اگر قرار باشد از کالایی کوچک در یک استودیوی بزرگ و کامل عکاسی عکسبرداری شود نیز مورداستفاده قرار میگیرد. البته خیمههایی که در استودیو به کار میروند درواقع یک محفظه برای قرارگیری کالا هستند و نور باید از بیرون به درون خیمه تابانده شود.
اما نوع دیگری از خیمه در بازار وجود دارد که خود نیز دارای نور هستند. این نوع خیمهها به استودیو پرتابل نیز معروف هستند و درون خود دارای چند ردیف لامپ LED هستند و پس از باز کردن آنها، شما یک محفظه مکعب شکل در اختیار دارید که تمامی دیوارههای داخلی آن نقرهایرنگ و بازتابدهنده نور هستند.
این نوع از خیمه دارای ۴ رنگ پوشش پسزمینه قابل شستشو است که بهراحتی درون آن نصب میشود و وقتی خیمه بهطور کامل سرهم بندی شد، شما از طریق ۲ ورودی برای عکاسی از کالا در بخش کناری و بالایی میتوانید از کالای خود عکاسی کنید.
پس از انجام این مراحل فقط کافی است سیم خیمه را به برق وصل کنید و عکاسی را شروع کنید.
درصورتیکه سطح کالای شما براق باشد و مایل نباشید که نقاط نور مربوط به چراغهای LED روی سطح کالا دیده شوند، میتوانید با نصب یک پارچه سفید که به همراه محصول ارائهشده بر روی قسمت قرارگیری لامپها، این مسئله را حل کنید.
این راز ثبت عکسهای باکیفیت تبلیغاتی و باکیفیتی بود که هرروز در سایتهای رسمی شرکتهای سازنده محصولات و نیز فروشگاههای اینترنتی میبینیم. عکاسی با ابزار مناسب آنچنان سخت نیست.
نمونههایی از چنین خیمههایی را در ابعاد مختلف میتوانید در فروشگاه اینترنتی پیکسل مشاهده کنید!
یکی از نمونههای پرفروش و محبوب خیمههای دارای نور، خیمههای Life of Photo هستند که در ۳ سایز و قیمتهای مختلف و با نامهای زیر تولیدشدهاند:
عکاسی اگر بدون آموزش های لازم باشد قطعا نمی تواند افراد را به عکاسی ماهر و حرفه ای تبدیل کند. بنابراین یک فردی که می خواهد در این حرفه فعالیت کند، می تواند فنون بسیاری را فراگرفته و به فردی ماهر در این زمینه تبدیل شود.
کادربندی مناسب یکی از عناصر اساسی برای هر عکس خوبی به شمار میرود. با استفاده از تکنیک کادربندی های مختلف، عکاس میتواند حس و حال و پیامهای متفاوتی را به مخاطب القا کند. یکی از روشهای تغییر حس عکس، تغییر زاویهی عکاسی است. به همین دلیل ما در این مطلب میخواهیم کاربردها و مزایای عکاسی از زاویهی پایین را بررسی کنیم.
<>
شاید برایتان سؤال شود که چرا باید از زاویهی پایین عکاسی کنید؟
خوب یکی از روشهای ثبت عکسی متفاوت و تأثیرگذار این است که از دید استاندارد و رایج خارج شویم. البته این بدین معنی نیست که ساعتها به روشی نوآورانه و عجیبوغریب برای ثبت عکس فکر کنید. ما عادت داریم جهان اطراف را از زاویه و ارتفاع چشم خودمان ببینیم و با این نوع دید بهخوبی آشنا هستیم. به همین دلیل نگاه به محیط اطراف از زاویهی پایین، مانند آنچه کودکان میبینند، میتواند بلافاصله نظر بیننده را به سمت خود جلب کند.
ممکن است به این مطلب نیز علاقهمند باشید:
استفاده از این روش نیازی به هیچ نوع وسیلهی اضافی و خاصی هم ندارد و دوربین شما همراه با لنز کیت نیز میتوانند بهخوبی این تکنیک را اجرا کنند. حالا با این مقدمه برویم به سراغ مزایای عکاسی نوزاد در آتلیه نوزاد از زاویهی پایین و سناریوهایی که در آنها میتوانید از این روش استفاده کنید:
عکاسی از زاویهی پایین میتواند سوژه را بزرگتر نشان دهد. این افکت در زمان استفاده از لنزهای واید مشهودتر است. برای مثال میتوانید تأثیر استفاده از این تکنیک را در عکس زیر مشاهده کنید.
البته عکاسی از زاویهی پایین تنها برای عکاسی از کودکان و ماشینهای اسباببازی نیست، بلکه میتواند برای عکاسی از مدلها یا بلندقدتر نشان دادن افراد نیز استفاده شود. فقط در آن زیادهروی نکنید.
همانطور که گفته شد وقتی از زاویهای عکاسی میکنید که چشمان بیننده به آن عادت ندارد، او را بلافاصله جذب میکنید. برای مثال به عکس زیر نگاه کنید، اگر این عکس از روبرو گرفته شده بود بههیچوجه شما را به خود جذب نمیکرد، زیرا تنها یک پنجره در یک دیوار آجری است که فردی بر روی لبهی آن نشسته است.
ولی وقتی از زاویهای غیرعادی عکس را میگیرید، متفاوت بودنش باعث جذب چشمان بیننده میشود.
استفاده از خطوط راهنما که چشمان را به سمت سوژهی مورد نظر هدایت میکنند یکی از تکنیکهای اساسی در کادربندی عکس به شمار میرود. وقتی از ارتفاعی نزدیک به زمین عکاسی میکنید، خیلی راحتتر و مؤثر میتوانید از خطوط راهنما بهره بگیرید. در واقع با این روش میخواهید چشم بیننده را به آنچه میخواهید دیده شود هدایت کنید. از این روش میتوان برای عکسهای پرتره، معماری و منظره بهخوبی بهره گرفت.
این نکته نیز به عادتهای بصری برمیگردد. مناظر و دیدنیهای زیادی وجود دارند که بسیار شناختهشده هستند و همهی افراد حتی اگر آنها را از نزدیک ندیده باشند در عکسها دیدهاند. در چنین مکانهایی میتوانید با تغییر زاویهی دید، عکسی تازه و متفاوت بگیرید.
بهاینترتیب از مکانی که هزاران بار عکسهایش را دیدهاید به شکلی متفاوت عکاسی میکنید و اثری جذابتر از معمول را خلق خواهید کرد.
اگر به تصاویر فوق توجه کنید کادربندی به شکل خوبی انجام گرفت.
عکاسی حرفه ساده ای نیست تا بتوان به سادگی آن را انجام داد و نیاز است تا براساس المان ها و روش هایی آن را پیش برد. این حرفه همیشه طرفدارانی داشته و همین امر موجب شده تا آموزش های مختلفی از این حرفه در سطح اینترنت وجود داشته باشد.
یکی از فاکتورهایی که نمیتوان نقش آن را در زیباتر و حرفهایتر به نظر رسیدن عکسها انکار کرد کادربندی عکس است. بیشتر افرادی که تازه وارد عکاسی شدهاند یا دوربینی خریدهاند دوست دارند از همه چیز و همهجا عکاسی کنند و وقت چندانی را صرف برنامهریزی و کادربندی عکس هایشان نمیکنند. ولی اگر کمی در عکاسی تجربه داشته باشید میدانید که برای ثبت هر عکس، زمان، تفکر، تلاش و صبر زیادی صرف شده است. عکاسی بارداری در آتلیه بارداری فقط هدایت دوربین به سمت سوژه و فشردن دکمهی شاتر نیست.
ولی برای ثبت عکسهای بهتر نیز نیازی نیست تمام فکر و وقت خود را صرف عکاسی کنید. بههرحال خیلی از افراد زندگی پر دغدغه و شلوغی دارند و ممکن است به عکاسی به شکل تفریح و سرگرمی نگاه کنند. با در نظر گرفتن این موضوع، در این مطلب چند توصیه برای کادربندی عکس را ارائه دادهایم تا بتوانید به عکسهایتان ظاهری حرفهایتر بدهید و خودتان از دیدن آنها لذت بیشتری ببرید. با پیکسل همراه باشید:
کادر را پر کنید
عکاسان تازهکار معمولاً یا فضای خالی زیادی را در عکس جای میدهند یا عکسهایشان بیش از حد شلوغ هستند. به همین دلیل عناصر موجود در پسزمینه و پیشزمینه با سوژهی اصلی در جذب نگاه بیننده رقابت میکنند.
با پر کردن کادر از سوژه میتوانید این مشکل را برطرف کنید. به عکس زیر نگاه کنید. عکاس با پر کردن فریم از چهرهی کودک هیچ راهی جز تمرکز بر روی کودک باقی نگذاشته است. از طرفی، به دلیل نزدیک بودن به سوژه حسی صمیمی و دوستانه را نیز ایجاد کرده است که با سوژه هماهنگی دارد.
البته کادربندی عکس با پر کردن فریم تنها برای پرتره کاربردی نیست، بلکه میتوانید آن را برای مناظر، عکاسی خیابانی، حیاتوحش و … نیز استفاده کنید. در واقع با پر کردن فریم آنچه را که مهم نیست از جلوی دید بیننده حذف میکنید.
در اهمیت سوژه مبالغه کنید
زمانی که سوژهی خود را تعیین کردید، زمان این است که سوژه را به مهمترین عنصر در عکس تبدیل کنید. برای مثال، وقتی از مناظر عکاسی میکنید، عناصری را به کار بگیرید که حسی از مقیاس و فضا ایجاد میکنند. در عکس زیر، با جای دادن یک انسان در عکس، عظمت و ابعاد آبشار بهتر نمایان شده است.
میتوانید با استفاده از کنتراست نیز به اهمیت سوژه بیفزایید. در این مورد نیز لباس تیرهی مرد با روشنایی آب کنتراست زیبایی را ایجاد کرده است. همین موضوع نگاه بیننده را به نسبت پیکر انسان با آبشار جذب میکند.
همچنین میتوانید از زاویهی دید نیز برای جلبتوجه بیننده استفاده کنید. در عکس زیر، زاویهی تند درختها، بر روی ارتفاع بلند آنها تأکید میکند. میتوانید از زاویهی عکاسی پایین برای اغراق در ابعاد سوژه و نشان دادن جزئیات بیشتر نیز استفاده کنید.
به عکسهایتان عمق ببخشید
یکی از چالشهای عکاسی این است که سعی دارید فضایی سهبعدی را بر روی یک رابط دوبعدی به نمایش بگذارید، بهگونهای که همچنان حسی سهبعدی داشته باشد.
یکی از راههای انجام این کار این است که از عناصری استفاده کنید که به عکس عمق میبخشند. برای مثال استفاده از پیشزمینهی مناسب میتواند به عکس عمق ببخشد و فضای سهبعدی را بهتر تعریف کند. در عکس زیر، جایگذاری گوزن در پیشزمینه به ما کمک میکند فاصلهی واقعی کوههای دوردست را بهتر درک کنیم.
همچنین رابطهی پیشزمینه با پسزمینه به بیان داستانی بصری در مورد گوزن کمک میکند. ما میدانیم که در سرزمینی پهناور تنها است.
ثبت پیشزمینهای چشمنواز بهخصوص در عکاسی از مناظر بسیار کاربردی است. به طور مثال در عکس زیر، سنگهای پایین کادر با رنگهایشان چشم را به سمت داخل کادر جذب میکنند. همچنین به دلیل اینکه عکس با لنز واید گرفته شده است این حس را به بیننده میدهد که در ساحل دریاچه ایستاده است و منظره را تماشا میکند.
در مناظری مانند عکس بالا، پیشزمینهی جذاب، در کنار استفاده از لنز واید به خلق عکسی زندهتر کمک میکنند.
از نور مناسب بهره بگیرید
حتماً میدانید که عکاسی هنر ثبت نور است؛ و البته حتماً میدانید که برخی از نورها از آنهای دیگر بهتر هستند. وقتی بحث بهترین نورپردازی میشود بسیاری از عکاسان نور طبیعی را به نور مصنوعی ترجیح میدهند. دلایل زیادی هم برای این موضوع وجود دارد، ولی دلیل اصلی این است که کیفیت نور طبیعی معمولاً بهتر است.
ولی حتی در طبیعت نیز نور میتواند کیفیتهای مختلفی داشته باشد. نور وسط روز، بسیار شدید و خشن است و معمولاً برای خلق عکسهای باکیفیت مناسب نیست.
ولی نور ابتدا و انتهای روز یا ساعات طلایی نرم و گرم است و به شما کمک میکند عکسهای چشمگیری مانند عکس زیر را خلق کنید.
البته شاید همیشه وقت نداشته باشید تا غروب آفتاب صبر کنید. در این موارد میتوانید از سایهها برای عکاسی استفاده کنید. به طور مثال سوژه را در سایهی درختی قرار دهید. بهاینترتیب نور نرمتری را برای عکاسی در اختیار خواهید داشت.
با روش های فوق کادربندی بسیار آسان بوده و سختی به دنبال ندارد.
اعداد دیافراگم لنز بسیار متعدد هستند و ساده نیست بتوان تمام آنها را حفظ کرد و به کار گرفت. یک دوربینعکاسی نوزاد در آتلیه نوزاد باید در این زمینه مسلط باشد تا بتواند عملکرد خوبی از خود نشان دهد. زیرا عدم دانستن و حفظ اعداد می تواند مشکلاتی را برای افراد به دنبال داشته باشد.
آیا به صورت ذهنی میدانید که F/2.8 چند برابر F/5.6 نور را به سنسور میرساند؟ آیا میدانید عدد دیافراگم بعد از ۱۱ چیست؟ با این فرمول ریاضی ساده میتوانید به راحتی تمام اعداد دیافراگم لنز را حفظ کنید و رابطهی آنها با یکدیگر را نیز یاد بگیرید.
پاسخ سوالی که در بالا مطرح کردیم این است که F/2.8 چهار برابر نور بیشتر را نسبت به F/5.6 به سنسور میرساند، زیرا گشودگی آن ۲ استاپ بیشتر است. همانطور که در چارت پایین خواهید دید برای حفظ کردن استاپهای کامل و اعداد دیافراگم لنز کافی است عدد ۱ و ۱٫۴ را به خاطر بسپارید. توجه داشته باشید که هر چه عدد دیافراگم کوچکتر باشد نور بیشتری را عبور میدهد و بالعکس.
مضارب ۱ و ۱٫۴ در عدد ۲ را محاسبه نمایید و اعداد به دست آمده را از ۱۰ به بالا گرد کنید. به این ترتیب به اعداد زیر دست پیدا خواهید کرد:
۱,۲,۴,۸,۱۶,۳۲,۶۴
۱٫۴, ۲٫۸,۵٫۶,۱۱٫۲(۱۱),۲۲٫۴(۲۲),۴۴٫۸(۴۵)
حالا این اعداد را به صورت یکی در میان در کنار هم قرار دهید. در این چارت هر عدد نسبت به عدد قبلی دو برابر نور کمتر را عبور میدهد. به طور مثال دیافراگم ۲ نسبت ۱٫۴ دو برابر نور کمتر را عبور میدهد، بنابراین ۵٫۶ شانزده برابر نور کمتری را نسبت به ۱٫۴ عبور میدهد.
امیدواریم که توانسته باشیم با ارائهی این چارت به درک بهتر نوردهی و دیافراگم کمک کرده باشیم. حالا که به خوبی با میزان تاثیر دیافراگم بر روی نوردهی آشنا شدید میتوانید آن را به شکلی بهینهتر در ترکیب با سرعت شاتر و ایزو مورد استفاده قرار دهید.
با توجه به این راهنما به سادگی می توانید اعداد را حفظ کنید.
به طور کلی لنزهای سینمایی هزینه های بیشتری در مقایسه با لنزهای معمولی و مصارف عمومی دارند. البته تنها لنزهای سینمایی قیمت بالا نداشته بلکه دوربین های سینمایی نیز قیمت بالایی را به دنبال دارند و ارزان قیمت نیستند.
اگر از علاقمندان به عکاسی و فیلمبرداری و یا مشتریان ثابت پیکسل بوده باشید، حتما به بخشی از وبسایت فروشگاه که به دستهی لنزهای سینمایی اختصاص پیدا کرده سری زدهاید. بخشی که مختص لنزهایی با ظاهر خاص و قیمتی بسیار گرانتر از لنزهای عکاسی نوزاد در آتلیه نوزاد است. لنزهایی که معمولاً روی کاغذ برتری آنچنانی نسبت به لنزهای رایج عکاسی ندارند، اما آیا اگر این تفاوت قیمت غیرمنطقی بود، کسی چنین پولی برای خرید آنها پرداخت میکرد؟ در اینجا قصد داریم منطق و علت این تفاوت قیمت و تفاوت این لنزها با لنزهای رایج را شرح دهیم.
تفاوت و کیفیت ظاهری
اگر یک لنز سینمایی را از نزدیک ببینید هم این تفاوت براحتی قابل درک است. گرچه یک ظاهر خوب متضمن کارایی بهتر نیست.
آنچه که بیشاز هرچیز ظاهر یک لنز سینمایی را از یک لنز عکاسی متمایز میکند، وجود شیارهای روی رینگ تنظیم فوکوس و دیافراگم است که مطابق با استانداردهای رایج وسایل جانبی مربوط به این کار است.
در لنزهای عکاسی رایج این کار بصورت خودکار و یا با لمس مستقیم رینگ فوکوس توسط عکاس صورت میگیرد، اما در سینما این مورد از پیش برنامه ریزی میشود و در زمان مقرر معمولاً توسط یکی از دستیاران تصویر انجام میشود. ضمن اینکه رینگهای موجود روی لنزهای سینمایی به نرمی رینگ لنزهای عکاسی نیستند و دقیقاً در محل تنظیم شده قرار میگیرند.
البته با کمی هزینه و نصب حلقههای مخصوص روی لنزهای عکاسی هم امکان تطبیق این لنزها با وسایل جانبی لنزهای سینمایی وجود دارد.
در بدنه این لنزها خبری از قطعات پلاستیکی سبک نیست، بهمین دلیل گاهی یک لنز سینمای با وزن ۲ کیلوگرم هم با عنوان “لنز سبک وزن” معرفی میگردد.
یکی دیگر از تفاوتهای موجود روی لنزهای سینمایی درج دقیق فاصله نفطهی فوکوس روی لنز است. وجود این مورد شاید امروزه و با امکان نصب نمایشگرهای باکیفیت روی دوربینهای سینمایی آنچنان ضروری بنظر نرسد، اما هنگامی که صحبت از فیلمبرداری با نگاتیو و عدم امکان بررسی تصویر در حال ضبط توسط دستیار از طریق چشمی (که آنهم آنچنان قابل اعتماد نیست) باشد، اهمیت تعیین دقیق فاصلهی سوژه از لنز برای طبیق با ارقام درج شده روی لنز جهت دستیابی به فوکوس دقیق مشخص میشود.
تفاوت در معیارهای سنجش
شاید برای شما جالب باشد که بدانید چرا از واحد فوت برای اندازهگیری فاصله نقطه فوکوس و از کلمه T به جای f برای میزان نوردهی استفاده میشود؟
بدلیل تفاوت واحدهای رایج در امریکا و دیگر نقاط جهان و همچنین تولید تجهیزات سینمایی در این کشور، استفاده از واحدهای اندازه گیری امریکایی روی لنزها، مثل درج واحد “مایل بر ساعت” بجای “کیلومتر بر ساعت” دور عقربه سرعتسنج اتومبیلها چیز عجیبی نیست. ضمن اینکه هر فوت تقریباً معادل یک سوم متر میباشد و همین مساله باعث میشود که اعداد صحیح دقیق تری برای درج فاصله فوکوس روی لنز درج شود.
گرچه استفاده از واحد اندازهگیری “متر” در کنار فوت، روی بعضی از لنزهای عکاسی صورت گرفته، اما در مورد لنزهای سینمایی معیار رایج فوت است.
اما چرا روی لنزهای سینمایی بجای درج f برای حدود گشادگی دیافراگم از حرف T استفاده میشود؟
بطور خلاصه f یک معیار نظری است که صرفاً از طریق محاسبه اعداد مربوط به تقسیم فاصله کانونی بر قطر مؤثر لنز به دست میآید، اما T یک معیار عملی و نشانگر آن مقدار نوریست که در عمل از عدسیهای لنز عبور میکند و به سنسور میرسد. برای مثال وقتی شما دو لنز ۵۵ و ۸۵ میلیمتری زایس با f1.4 را با هم مقایسه میکنید، گرچه f هردو مشابه است اما مقادیر انتقال نور (transmit values) آنها متفاوت است و در لنز ۵۵ برابر با T1.5 و در لنز ۸۵ برابر با T1.7 است.
دو لنز زایس با F-stop برابر و T-stop متفاوت
اگر علاقمند به لنزها و مقایسه آنها در سایتهایی مثل DxoMark باشید، باید به شما بگویم که مقدار Transmission درج شده در مقایسه های این سایت دقیقاً اشاره به همین مورد دارد و جالب اینجاست که میتوانید رابطه معناداری بین این عدد و قیمت و کیفیت لنزهای عکاسی بیابید.
تعداد تیغهی بیشتر دیافراگم
این مورد مختص لنزهای سینمایی نیست و در لنزهای گرانقیمتتر عکاسی هم وجود دارد.
تعداد بیشتر تیغههای دیافراگم موجب میشود منابع نور در تصاویر بهتر دیده شوند. برای مثال زمانی که مستقیماً از منبع نور تصویر میگیرید، تعداد خطوط نور حول منبع نور برابر با تعداد تیغه های دیافراگم لنز است و در تصاویر با پس زمینه تاریکتر هم در صورت بسته تر بودن دریچه دیافراگم، منابع نور موجود در پسزمینهی مات (بوکه) گردتر به تصویر کشیده خواهد شد و بصورت چند ضلعی دیده نمیشوند.
تاثیر تعداد تیغهی دیافراگم روی تصویربرداری از منبع نور
تاثیر تیغهی بیشتر دیافراگم لنز روی بوکه
طراحی نوری پیشرفته
این لنزها معمولاً با دست و توسط تکنسینهای باتجربه مونتاژ میشوند و در برخی موارد فقط یک نفر از آغاز تا پایان این فرآیند را برعهده دارد که این یکی از دلایل قیمت بالاتر آنهاست.
در سینما قطعاً وجود گردوغبار یا کوچکترین ایراد در لنز در تصویر نهایی ثبتشده دیده خواهد شد. وقتی عکس میگیرید با یک فریم که معمولاً آن را در ابعاد کمتر از یک متر چاپ خواهید کرد و براحتی قابل ویرایش است سروکار دارید. اما در سینما در هرثانیه با ۲۴ فریم که قرار است در ابعادی بسیار بزرگتر و روی پرده نمایش داده شوند مواجه هستید! پس وجود کوچکترین ایراد در تصویر از نظرها پنهان نمیماند و وجود اشکال در لنز یعنی وارد آمد خسارت سنگین به خروجی کار.
امکان تغییر فاصله کانونی هم دلیلی برای گرانتر بودن هر نوع لنززوم عکاسی یا سینمایی است. اما آنچه که در سینما از اهمیت بالایی برخوردار است و لنزهای سینمایی دارای فاصله کانونی متغیر را گرانتر میکند، تغییر نکردن نقطه فوکوس در تمامی فواصل کانونی است. در عکاسی بدلایلی که پیش از این ذکر شد و وجود فوکوس خودکار و امکان تشخیص سوژه توسط دوربین، وجود چنین دقتی دارای اهمیت نیست.
لنز عکاسی برای دوربین سینمایی، دوربین عکاسی برای فیلم سینمایی
آنچه که گفته شد به معنای عدم امکان استفاده از لنزهای عکاسی بر روی دوربین سینمایی یا ضرورت استفاده از لنزهای سینمایی برای کارهای حرفهای نیست.
یک دوربین کاملاً حرفهای سینمایی بهمراه یک لنز عکاسی رایج
حقیقت این است که گرچه یک لنز سینمایی بطور میانگین ۱۵ برابر گرانتر از یک لنز مشابه عکاسی است، اما هرگز ۱۵ برابر وضوح بیشتر در اختیار کاربر قرار نمیدهد.
جدا از تفاوتهایی که ذکر شد، در واقع وقتی از تفاوت “کیفیت تصویر” خروجی لنزهای عکاسی باکیفیت و لنزهای سینمایی حرف میزنیم، از فرق بین خوب و خوبتر صحبت میکنیم که در صورت عدم وجود وسواسهای رایج در یک کار سینمایی، فرق چشمگیری (حداقل در حد تفاوت قیمت لنزها) در خروجی کار مشاهده نخواهد شد.
لنزهای سینمایی هزینه بر هستند و نمی توان آنها را با قیمت کم خریداری کرد.
شرکت های بسیاری هستند که در صنعت تولید دوربین فعالیت می کنند. از جمله آنها باید به نیکون، کانن، الیمپوس، سونی و چندی دیگر اشاره کرد. در این بین هاسلبلاد نیز دیگر برند مطرح بوده که تولید دوربین حرفه ای و گران قیمتی را در سبد محصولات خود دارد.
هاسلبلاد یکی از خوشنامترین سازندگان دوربینها، تجهیزات و اسکنرهای عکاسی است که در گوتنبرگ سوئد واقع شده است. این کمپانی بیشتر به دلیل دوربینهای قطع متوسط که از جنگ جهانی دوم تاکنون تولید میکند شناخته میشود و وقایع قابلتوجهی مانند تأمین دوربینهای برنامهی آپولو را در فهرست افتخارات خود دارد.
<>
این کمپانی کار خود را با نام F.W.Hasselblad and Co. بهعنوان یک شرکت تجاری در سال ۱۸۴۱ شروع کرد. پایهگذار آن Fritz Wiktor Hasselblad نام داشت. پسر Fritz به نام Arvid Viktor Hasselblad به عکاسی بارداری در آتلیه بارداری علاقهی زیادی داشت و بخش عکاسی را در کمپانی پایهگذاری کرد. از او نقل شده است که گفته بود «قطعاً فکر نمیکنم پولی از این کار در بیاوریم، ولی حداقل عکسهای خودمان را مجانی میگیریم»
در سال ۱۸۷۷، درحالیکه Arvid در ماهعسل به سر میبرد با George Eastman، پایهگذار Eastman Kodak ملاقات کرد. متعاقباً در سال ۱۸۸۸ هاسلبلاد تبدیل به تنها پخشکنندهی محصولات Eastman در سوئد شد. هاسلبلاد بهقدری در کار خود موفق بود که از سال ۱۹۰۸ شروع به فروش محصولات Eastman تحت نام یکی از زیرمجموعههای خود کرد. این بخش پخش و فروش محصولات کداک Fotografiska AB نام داشت.
مدیریت کمپانی نهایتاً به دست Erik Hasselblad پسر Arvid و نوهی Fritz افتاد. او میخواست پسرش Victor دانش بهتری از دوربینها داشته باشد. به همین دلیل او را در سال ۱۹۲۴ درحالیکه ۱۸ سال سن داشت به دِرسدن آلمان فرستاد. در آن زمان دِرسدن مرکز صنایع اپتیکی جهان به شمار میرفت.
Victor چندین سال را به یادگیری و کار در پروژههای مختلف عکاسی در اروپا و آمریکا گذراند. ولی زمانی که به سوئد بازگشت به دلیل اختلافاتی که با پدرش داشت، کمپانی او را ترک کرده و لابراتوار و فروشگاه خود را با نام Victor Foto پایهگذاری کرد. از این پس تاریخ واقعی دوربینهای ساخت هاسلبلاد آغاز میشود که میتوانید در ادامه بهصورت مختصر با مهمترین آنها آشنا شوید:
جنگ جهانی دوم
طی جنگ جهانی دوم ارتش سوئد به یک دوربین سالم جاسوسی که بر روی یک هواپیمای سقوط کردهی آلمانی نصب شده بود دست پیدا کرد. دولت سوئد متوجه شد که یک دوربین هوایی میتواند تا چه حد کاربردی باشد و تصمیم گرفتند دوربین مشابهی را تولید کنند.
به همین دلیل در بهار سال ۱۹۴۰ به سراغ Victor Hasselblad رفتند تا به آنها در ساخت چنین دوربینی کمک کند. در آوریل همان سال Victor لابراتواری را در یک کارگاه خودرویی پایهگذاری کرد و بعد از ظهرها به کمک مکانیک کارگاه و برادرش بر روی طراحی دوربین HK7 کار میکردند.
در اواخر سال ۱۹۴۱، این پروژه بیش از ۲۰ کارمند داشت و نیروی هوایی سوئد درخواست ساخت دوربین دیگری را هم به آنها داد. آنها دوربینی میخواستند که نگاتیوهای بزرگتری داشته باشد. مدل بعدی که بر اساس این درخواست ساخته شد SKa4 نام داشت. بین سالها ۱۹۴۱ و ۱۹۴۵ این پروژه ۳۴۲ دوربین را برای ارتش سوئد تولید کرد.
در ضمن در سال ۱۹۴۲ پدر Victor، Karl درگذشت و کنترل کمپانی Hasselblad به دست Victor افتاد. او در مدت جنگ به غیر از دوربین، ساعت نیز تولید میکرد.
۱۹۴۵
با پایان جنگ، تولید ساعت ادامه پیدا کرد و محصولاتی مانند پروجکشن اسلاید و قطعات خودرو نیز به محصولات کمپانی اضافه شدند. ولی آرزوی Victor ساخت دوربینهای باکیفیت برای بازار غیرنظامی بود. به همین دلیل کار بر روی یک دوربین جدید آغاز شد.
اولین دوربین غیرنظامی هاسلبلاد به نام ۱۶۰۰F عرضه شد. این دوربین از نوع ۶×۶ بود و از لنزهای کداک استفاده میکرد. با توجه به سابقهی هاسلبلاد در ساخت ساعت، طراحان این کمپانی دوربینی پیچیده ولی ظریف را طراحی کرده بودند که چندان قابلاعتماد و سرسخت نبود. به همین دلیل در تعداد بسیار محدودی به فروش رسید.
۱۹۵۰
نسخهی دوم از ۱۶۰۰F عرضه شد که بهمراتب قابلاعتمادتر بود و فروش بسیار بیشتری را نیز تجربه کرد.
۱۹۵۳
در این سال مدل بهبودیافتهی ۱۰۰۰F عرضه شد.
۱۹۵۴
۱۰۰۰F با لنز ۳۸ میلیمتری Biogon که توسط زایس طراحی و ساخته شده بود جفت شد تا SWA یا Super Wide Angle شکل بگیرد. در همین سال هاسلبلاد دو محصول خود را به نمایشگاه Photokina برد و مجلهی آمریکایی Modern Photography نقدی بسیار مثبت را در مورد ۱۰۰۰ F نوشت. آنها بیش از ۵۰۰ حلقه فیلم را در آن جای دادند و عکاسی کردند و حتی دو بار آن را به زمین انداختند و دوربین همچنان کار میکرد.
۱۹۵۷
این سال نقطهی عطفی در تاریخ هاسلبلاد بهحساب میآید زیرا در این سال ۱۰۰۰F با مدل ۵۰۰C جایگزین شد. طراحی انقلابی ۵۰۰C شالودهای بود برای محصولات هاسلبلاد طی ۶۰ سال آینده. مدلهای برگرفته از این دوربین تا سال ۲۰۱۳ در خط تولید قرار داشتند.
۱۹۶۰
بخش دوربینهای هاسلبلاد برای اولین بار به سوددهی رسید. تا این زمان پخش و فروش محصولات کداک بود که کمپانی را سودده نگه میداشت.
۱۹۶۲
ناسا شروع به استفاده از دوربینهای هاسلبلاد در مأموریتهای فضایی آپولو کرد و تغییراتی را در طراحی دوربین خواستار شدند.
۱۹۶۵
نتیجهی درخواستهای ناسا دوربینی شد به نام ۵۰۰EL. این دوربین اولین دوربین موتوردار جهان بود. استفادهی ناسا از دوربینهای این کمپانی موجب خوشنامی هرچه بیشتر آن شده بود.
۱۹۶۶
به لطف موفقیت زیاد بخش دوربین، هاسلبلاد قسمت خردهفروشی و پخش لوازم عکاسی (Fotografiska AB) را به کداک فروخت. طی سالهای آینده همکاری نزدیک هاسلبلاد با ناسا ادامه پیدا کرد.
۱۹۷۶
Victor هاسلبلاد را به یک کمپانی سرمایهگذاری سوئدی به نام Safvean AB فروخت.
۱۹۷۷
سری دوربینهای ۲۰۰۰ با شاتر سطح کانونی معرفی شدند. این سری از دوربینها قرار بود دارای نوردهی تمام خودکار باشند. البته مدل ۲۰۰۰FC به دلیل اینکه بین سیستم الکترونیکی و الکترومکانیکی شک وجود داشت بدون سیستم نوردهی خودکار عرضه شد.
۱۹۷۸
Victor Hasselblad درگذشت و بیشتر ثروت خود را به بنیاد هاسلبلاد بخشید.
۱۹۸۴
Hasselblad AB برای فروش عام گذاشته شد و ۴۲٫۵ درصد از سهام آن در بازار سهام سوئد به فروش رسید.
۱۹۸۵
کمپانی Swedish corporation Incentive AB موفق به خرید ۵۸٫۱ درصد از سهام هاسلبلاد شد. این کمپانی در سال ۱۹۹۱ بقیهی سهام هاسلبلاد را نیز خرید تا بار دیگر به یک کمپانی سهام خاص تبدیل شود.
۱۹۹۱
سری ۲۰۰ با شاتر صفحه کانونی خودکار معرفی شد.
۱۹۹۶
هاسلبلاد بار دیگر فروخته شد. مالکان جدید UBS، Cinven و مدیریت هاسلبلاد بودند.
۱۹۹۸
هاسلبلاد شروع به فروش دوربینی به نام XPan کرد. این دوربین توسط فوجی طراحی شده بود و در ژاپن ساخته میشد.
۲۰۰۲
در این سال سری دوربینهای H-System معرفی شدند و دوربینهای اولیهی کمپانی به افتخار Victor به V-system تغییر نام دادند. سری H تغییر بزرگی در محصولات هاسلبلاد را رقم زد. آنها فرمت نگاتیو مربع هاسلبلاد را کنار گذاشتند و به سراغ فیلمهای ۶×۴٫۵ سانتیمتری و سری جدیدی از لنزها رفتند. ولی مدیریت کمپانی اعتقادی به ورود به بازار دیجیتال نداشت و معتقد بودند برای آنها سوددهی نخواهد داشت.
۲۰۰۳
گروه Shriro عمدهی سهام هاسلبلاد را خریداری کردند.
۲۰۰۴
گروه Shriro کمپانی Imacon که تولیدکنندهی بکها و اسکنرهای دیجیتال بود را خریداری کرد تا پروژهی دوربینهای دیجیتال هاسلبلاد را آغاز کنند و اشتباه مالکین قبلی را جبران نمایند. در همین سال دوربین H1D با بک دیجیتال ۲۲ مگاپیکسلی Imacon iXpress معرفی شد. این دوربین اولین Integrated DSLR کمپانی بهحساب میآید.
۲۰۰۵
دوربینهای H2 و H2D با اصلاحاتی معرفی شدند.
۲۰۰۶
H3D با عملکردهای نرمافزاری جدید معرفی شد که هماهنگی بهتری را بین دوربین، منظرهیاب و بک دیجیتال ایجاد میکرد. دو دوربین قبلی H1 و H2 در واقع برای فیلم طراحی شده بودند و عملکرد یکپارچهی H3D را نداشتند.
۲۰۰۷
مدل H3DII با سازگاری بهتر بین دوربین و سنسور معرفی شد، ولی دیگر قابلیت استفاده از بکهای فیلم را نداشت. این دوربین در مدلهای H3DII-31، HD3II-39 و HD3II-50 عرضه شد.
۲۰۰۹
هاسلبلاد دوربین H4D را معرفی کرد. این دوربین شامل مدلهای H4D-31، H4D-40، H4D-50، H4D-50MS، H4D-60 و H4D-200MS میشود.
۲۰۱۱
مدل H4X جایگزین دوربینهای H1، H2 و H2F شد.
۲۰۱۲
ششمین نسل از دوربینهای Integrated DSLR با نام H5D معرفی شد. این دوربین شامل مدلهای H5D-40، H5D-50، H5D-50MS، H5D-60 و H5D-200MS میشود.
۲۰۱۴
هاسلبلاد دوربین H5D-50C را معرفی کرد. این مدل اولین دوربین قطع متوسط با سنسور CMOS بود.
۲۰۱۴
مدل H5X برای جایگزینی H4X معرفی شد.
۲۰۱۶
در آوریل ۲۰۱۶، هاسلبلاد سری دوربینهای H6D را در دو مدل H6D-50C و H6D-100C معرفی کرد.
هاسلبلاد اولین دوربین قطع متوسط بدونآینهی خود را معرفی کرد. این دوربین X1D-50C نام دارد و آغازگر سری جدیدی با نام XCD-System است. این دوربین که ابعادی مشابه دوربینهای DSLR فولفریم دارد از سنسور قطع متوسط ۴۳٫۸×۳۲٫۹ میلیمتری از نوع CMOS بهره میگیرد.
تاریخچه هاسلبلاد بسیار بزرگ است و نشان از مطرح بودن آن دارد.
عکاسی حرفه ای جذاب و هنری بوده و برای فعالیت در آن باید مهارت و خلاقیت بالایی از خود نشان دهید در غیر این صورت نمی توانید سوژه های ناب و جذابی داشته باشید تا بتواند اثرگذاری بالایی داشته باشد. گذشته از آن وجود ابزارهای لازم نیز دیگر موضوع موردنیاز است.
تعطیلات تابستان زمان مناسبی برای مسافرت هستند و مسافرتها فرصت بسیار خوبی برای عکاسی بهحساب میآیند. ازآنجاییکه بسیاری از هموطنان سواحل زیبای دریای خزر در شمال و خلیجفارس و دریای عمان در جنوب کشور را بهعنوان مقصد خود انتخاب میکنند تصمیم گرفتیم چند توصیه برای عکاسی از دریا را ارائه کنیم.
<>
البته بسیاری از این توصیهها برای عکاسی از دریاچههای کوچک و حتی رودخانهها نیز کاربردی هستند. با پیکسل همراه شوید:
بسیاری از عکاسان تازهکار ممکن است سهپایه را ابزاری بیهوده به شمار بیاورند. ولی در واقع سهپایه ابزاری بسیار ضروری است، زیرا نهتنها به شما امکان استفاده از سرعتهای شاتر طولانی را میدهد، بلکه موجب میشود زمان بیشتری را صرف کرده و به عکسی که میخواهید بگیرید بیشتر فکر کنید. سهپایههایی که امکان تنظیم در ارتفاع پایین را دارند میتوانند بسیار کاربردی باشند، زیرا عکسهایی که از نزدیکی زمین گرفته میشوند ظاهری دراماتیکتر را ایجاد میکنند.
پس از اینکه دوربین را بر روی سهپایه نصب کردید زمانی را صرف تنظیم کادربندی کنید. به کل کادر توجه کنید، ببینید چه عناصری در عکس شما دیده میشوند و چه عناصری را بهتر است از عکس حذف کنید یا آنها را در کادر قرار دهید.
فقط مراقب باشید که سهپایهی خود را در چه جایی قرار میدهید. حتماً مطمئن شوید که سهپایه تعادل مناسبی داشته باشد تا دوربین عزیزتان داخل آب یا بر روی ماسهها نیفتد. همچنین پس از اینکه عکاسی در کنار دریا به پایان رسید سهپایهی خود را بهخوبی بشویید تا نمک و ماسه موجب خرابی آن نشوند.
در اکثر انواع عکاسی این مورد از توصیههای اصلی ما است. از پایینترین حساسیت سنسور دوربین استفاده کنید، زیرا کمترین مقدار نویز را تولید میکند. همچنین برای سرعت شاتر طولانی نیز مورد نیاز است. پس ایزویی بین ۵۰ تا ۲۰۰ را انتخاب کنید.
اگر میخواهید سطح دریا تار و پنبهای دیده شود نیاز است که از سرعتهای شاتر طولانی استفاده کنید. برای به دست آوردن افکت مورد نظر نیاز است که سرعت شاتر را بر روی ۲/۱ تا ۱۰ ثانیه تنظیم کنید. اگر با انتخاب چنین سرعتهایی نوردهی بیش از حد زیاد است دو راه دارید. میتوانید صبر کنید تا هوا کمی تاریکتر شود یا از فیلتر ND استفاده کنید.
فیلترهای ND مانند یک شیشهی سیاه به نظر میرسند و در انواع مختلف از یک تا ۱۰ استاپ یا بیشتر در دسترس هستند. همچنین میتوانید از انواع متغیر نیز استفاده کنید. با استفاده از فیلترهای ND میتوانید میزان نوری را که به سنسور میرسد کاهش دهید تا از سرعت شاترهای طولانیتری استفاده کنید.
برای به دست آوردن افکت مناسب میتوانید با توجه به میزان تلاطم آب از سرعت ۱۵/۱ ثانیه شروع کنید و سپس سرعتهای کندتر را امتحان کنید تا به ظاهر مورد نظرتان برسید.
البته در نهایت دید هنری شما تعیینکننده خواهد بود، موارد زیادی وجود دارند که استفاده از شاتر سریع موجب خلق عکسهای زیبایی شود. بهطور مثال عکاسی از موجهای بزرگ با سرعت شاتر بالا میتواند بسیار جذاب باشد.
مانند بیشتر عکاسیهای منظره، برای عکاسی از دریا نیز بهتر است از دیافراگمهای بسته بین f/8 تا f/11 بهره بگیرید. بهاینترتیب عمق میدان مناسبی را به دست میآورید و اکثر قسمتهای کادر در فوکوس قرار میگیرند. فقط توجه داشته باشید که اکثر لنزها شارپترین تصویر خود را بین f/8 تا f/11 عرضه میکنند. پس دیافراگم را بیش از این نبندید.
همچنین میتوانید با مراجعه به سایتهایی مانند DxOMark از شارپترین دیافراگم لنزتان مطلع شوید.
بهطورکلی بهترین روش استفاده از حالت Manual است. ابتدا ایزو و دیافراگم را تنظیم کنید، سپس سرعت شاتر و فیلتر مورد نظرتان را تعیین کنید.
بهترین روش برای عکاسی با سرعت شاترهای کند، این است که از یک ریموت استفاده کنید تا از لرزش دوربین پیشگیری شود. البته درصورتیکه ریموت ندارید یا آن را فراموش کرده باشید میتوانید از گزینهی تأخیر شاتر در دوربین نیز استفاده کنید.
برای اینکه عکستان جذابتر شود و آسمان با جزئیات بیشتری ثبت گردد میتوانید از فیلترهای Graduated ND استفاده کنید. این گونه از فیلترها در بخش بالایی تیرهتر هستند و برای به دست آوردن نوردهی بهتر میتوانند کاربردی باشند. بهخصوص وقتی هنگام طلوع یا غروب خورشید قصد عکاسی دارید این نوع از فیلترها با تاریکتر کردن آسمان بالانس مناسبی را برقرار میکنند و موجب میشوند بتوانید جزئیات زیبای ابرها و رنگ آسمان را نیز ثبت کنید.
توجه داشته باشید که وسایل الکترونیکی با آب رابطهی خوبی ندارند. مراقب موجهای ناگهانی دریا و خیس شدن دوربین باشید. همچنین مراقب باشید که سهپایهی خود را در مکانی مناسب و محکم قرار دهید تا دوربینتان داخل آب یا بر روی ماسهها نیفتد. همچنین مراقب سنگهای لغزنده باشید تا بر روی آنها سر نخورید و سلامتی خود را به خطر نیندازید. بهعلاوه دریاهای آزاد مانند خلیجفارس و دریای عمان جزر و مد زیادی هم دارند. ممکن است بر روی تختهسنگ یا مناطق خطرناک دیگری قرار بگیرید و آنقدر با عکاسی کودک در آتلیه کودک مشغول شوید که متوجه پیش آمدن آب نشوید. از افراد محلی در مورد جزر و مد سؤال کنید و در کل حواستان به سطح آب باشد.
در تمامی این نکات باید به توصیه ها توجه شود تا عکاسی زیبایی رقم خورد.
عکاسی بارداری حرفه ای در آتلیه بارداری بدون داشتن ابزارهای حرفه ای نمی تواند مفید باشد و آثار بزرگی را رقم زند. از این رو لازم است که هر عکاسی دارای لنز ۵۰ میلیمتری باشد و بتوان انتظارات بسیاری از آن داشت.
لنز ۵۰ میلیمتری یکی از محبوبترین لنزهای تولیدشده برای دوربینهای DSLR هردو برند کانن و نیکون است. گرچه قیمت پایین عامل مؤثری در محبوب شدن یک لنز بهحساب میآید، اما دلیل محبوبیت لنزهایی با فاصله کانونی ۵۰ میلیمتر بیش از اینهاست، تاجایی که برخی لنزهای محبوب و باکیفیت تولیدشده با این فاصله کانونی، از گرانترین لنزهای بازار نیز هستند!
در اینجا قصد داریم به چند مورد از ویژگیهای لنزهایی با فاصله کانونی ۵۰ میلیمتر اشاره کنیم، تا اگر در خرید این لنز مردد هستید تصمیم قطعی خود را با اطمینان بگیرید:
پرسپکتیو
به لنز ۵۰ میلیمتری “لنز نرمال” هم گفته میشود. زیرا این لنز دارای فاصله کانونی است که بین واید و تله قرار دارد و مهمترین تفاوتی که فاصله کانونی در تصاویر ثبتشده ایجاد میکند، میزان فشردگی متفاوت در پرسپکتیو تصویر است.
در لنزهای واید شاهد پرسپکتیوی عمیقتر از میزان واقعی و آنچه با چشم خود میبینیم هستیم و با لنزهای تله، پرسپکتیوی فشردهتر از میزان معمول را خواهیم داشت.
اما با لنز ۵۰ پرسپکتیو و فاصله سوژهها از یکدیگر، نزدیک به آنچه خواهد بود که با چشمان خود میبینیم. بهمین دلیل ابعاد نیز به واقعیت نزدیکتر هستند. این عامل موجب میشود چنین لنزی برای عکاسی از چهره از فاصله کم مناسب باشد.
امکان همه نوع عکاسی
بهطورکلی لنزهای واید برای ثبت تصاویر منظره و لنزهای تله برای ثبت نماهای بسته و چهره مناسبتر هستند. اما فاصله کانونی نرمال به دلیل قرارگیری بین فواصل کانونی واید و تله قابلیت استفاده از لنز ۵۰ برای هر نوع عکاسی را فراهم میسازد.
لنز ۵۰ میلیمتری هم برای ثبت پرتره و عکاسی خیابانی کاربرد دارد و هم عکاسی منظره و این دلیل اصلی نصب دائمی لنز ۵۰ میلیمتری روی دوربین عکاسانی است که پیش از آن از لنزهای کیت ۵۵-۱۸ دوربین خود استفاده میکردند.
شما برای پرکردن جای خالی زوم موجود روی لنزهای کیت ۵۵-۱۸ فقط کافی است که کمی به سوژه نزدیک یا از آن دور شوید. پس دلیل چندانی برای به همراه داشتن یک لنز ۵۵-۱۸ در کنار یک لنز ۵۰ میلیمتری نخواهید داشت!
بوکه
بوکه یا جلوههایی که در پسزمینه کمنور تصویر ایجاد میشوند یکی از زیباترین و محبوبترین جلوههای عکاسی هستند. این جلوهها رابطه مستقیمی با بازشدگی دیافراگم لنز شما دارند. هرچقدر دیافراگم لنز شما بازتر باشد، منابع نوری موجود در پسزمینه زیباتر دیده میشوند.
از طرف دیگر هر استاپ بازشدگی دیافراگم بیش از آنچه که تصور میکنید موجب نوردهی بیشتر برای ثبت عکس خواهد شد. برای مثال f/1.4 هشت برابر نور بیشتری نسبت به f/4 به سمت سنسور هدایت خواهد کرد.
این در حالی است که بازترین مقدار دیافراگم لنزهای کیت اکثر دوربینها f/3.5 است.
دیافراگم بازتر به شما امکان عکاسی با نور کمتر و ایزوی پایین تر را نیز خواهد داد که این به معنای امکان ثبت عکسهایی با کیفیت بالاتر و نویز کمتر است.
قیمت مناسب
لنز ۵۰ میلیمتری یک لنز ثابت یا “پرایم” است. لنزهای پرایم به دلیل اینکه امکان زوم ندارند و قرار نیست چندین فاصله کانونی را در اختیار کاربر قرار دهند، تعداد عدسیها کمتری در ساخت آنها بکار رفته است. به همین دلیل به نسبت قیمت، معمولا دارای کیفیت بهتری هستند.
از طرف دیگر برای ساخت یک لنز نرمال قرار نیست با ترفندهای اپتیکی به زاویهای بیشازحد باز یا بسته برسیم، که این مسئله نیز موجب پیچیدگی کمتر آنها و قیمت مناسب آنها میشود. البته سریهای خاصی از لنزهای نرمال با عدسیهای بسیار با کیفیت و دیافراگم بازتر دارای قیمتهای بالایی هستند.
درنهایت
شاید خرید یک لنز با فاصله کانونی گستره تر مثل ۱۳۵-۱۸ یا ۱۴۰-۱۸ بجای لنز ۵۵-۱۸ و یا خرید یک لنز تله زوم مکمل برای لنز کیت ۱۳۵-۱۸ و ۱۴۰-۱۸ گزینه وسوسه کنندهای باشد اما هیچکدام از این لنزها یک تجربه کاملاً جدید در عکاسی به همراه نخواهند داشت. درحالیکه عکاسی با لنز پرایم تجربهای است که احتمالاً نظر شما در مورد خرید لنزهای بعدیتان را هم عوض خواهد کرد.
نکته مهم در مورد لنز ۵۰ میلیمتری این است که حتی مدلهای ارزنقیمت این لنز قابل نصب روی دوربینهای فولفریم است و حتی بسیاری از عکاسانی که هزینه بیشتری برای خرید بدنهی فول فریم پرداخت میکنند، از یک لنز ۵۰ میلیمتری برای شروع عکاسی با آن بهره میبرند.
پس اگر قصد خرید یک لنز جدید برای کسب تجربههای جدید در عکاسی و سرمایه گذاری مطمئن در زمینه خرید لنز را دارید، ما لنز ۵۰mm f/1.8 را به شما پیشنهاد میکنیم که برای هر دو برند نیکون و کانن قیمت مناسب و پایینی دارند!
نمونه عکسهای فوق مربوط به لنزهای ۵۰ میلیمتری با f/1.8 بودند که ارزانترین نمونهی لنزهای نرمال محسوب میشوند. عکسهایی که در ادامه میبینید با لنزهایی با دیافراگم بازتر و کیفیت عدسی بالاتر و قیمت گرانتر ثبت شده اند. تمامی اسامی لنزها برای مشاهده قیمت و مشخصات دقیق، به سایت فروشگاه پیکسل لینک شده است. اگر شما نیز در دسته عکاسان حرفه ای هستید باید به این لنزها بسنده کنید.
شرکت تامرون را می توان یکی از برندهای مهم در صنعت تولید لنز و دوربین دانست. شرکتی که در طول سال های گذشته سعی کرده محصولات خوبی را در بازار عرضه دارد و آنها را به مخاطب و مشتریان خود ارائه دهد.
تامرون یکی از باسابقهترین و معتبرترین کمپانیهای تولیدکننده لنز در جهان به شمار میرود. این شرکت که در سال ۱۹۵۰ و در ژاپن تأسیس شده، تجربهای بیش از نیمقرن را در طراحی المانهای اپتیکی پشت سر گذاشته است. برخی از لنزهای تولید شده توسط این کمپانی مثل Tamron SP 85mm f/1.8 Di VC USD و Tamron SP 35mm F1.8 Di VC USD از برترین لنزها در نوع خود به هستند و وضوح خارقالعادهای را در ثبت تصاویر ارائه میدهند. جالب اینجاست که این کمپانی لنزهایی را برای دوربینهای کانن و نیکون طراحی کرده است که عملکرد و کیفیت بهتری از لنزهای تولید شده توسط خود این دو شرکت دارد. تامرون نیز مانند هر کمپانی مشابه دیگری، برای نامگذاری محصولات خود از علائم اختصاری به خصوصی استفاده میکنند که هرکدام دلالت بر ویژگی خاصی دارد. در ادامه به بررسی این علائم و توضیح آنها خواهیم پرداخت. بنابراین اگر شما هم از طرفداران لنزهای تامرون هستید و یا قصد خرید یکی از لنزهای باکیفیت این کمپانی را دارید، با پیکسل همراه باشید.<>
VC
VC خلاصه شده عبارت Vibration Compensation است. VC مکانیسم کاهش اثرات لرزش لنز هنگام عکسبرداری است که به صورت انحصاری توسط تامرون طراحی شده است. لنزهایی که به این قابلیت مجهز هستند بهترین گزینه جهت عکاسی نوزاد در آتلیه نوزاد بر روی دست بهحساب میآیند چرا که تاری حاصل از تکانهای دست را در هنگام عکاسی به میزان قابل توجهی کاهش میدهند. این ویژگی در دوربینهای تله و سوپرتله بسیار حائز اهمیت است چرا که کوچکترین لرزش دوربین میتواند تأثیرات اغراقشدهای بر روی تصویر بگذارد.
Di
لنزهای Di به طور اختصاصی جهت تشکیل تصویر بر روی سنسورهای ۲۴×۳۶ میلیمتر طراحی شدهاند. دوربینهای فولفریم DSLR از این ابعاد سنسور برخوردار هستند. این لنزها را میتوان بر روی دوربینهای APS-C که سنسور کوچکتری دارند نیز متصل نمود ولی زاویه دید لنز کمی تنگتر خواهد شد. به عنوان مثال لنز ۵۰ میلیمتری Di بر روی دوربینهای کراپ یا APS-C زاویه دیدی معادل لنزی با فاصله کانونی ۸۵ میلیمتر میدهد.
Di II
این لنزهای تامرون به صورت اختصاصی برای اتصال به دوربینهایی با قطع سنسور APS-C طراحی شدهاند و برای دوربینهای فولفریم مناسب نیستند. اگر علاقهمند هستید بدانید که چرا باید برای دوربینهای APS-C لنز کراپ مناسب با آن تهیه شود و نه یک لنز فولفریم مطلب زیر را حتما مطالعه کنید.
Di III
لنزهای Di III تامرون برای دوربینهای بدون آینه طراحی شده است و قابل اتصال به دوربینهای DSLR نیستند.
USD
USD مخفف عبارت Ultra Silent Drive میباشد. اگر بر روی بدنه لنزی این عبارت حک شده باشد به این معناست که لنز از یک موتور فراصوتی جهت فوکوس خودکار برخوردار است. به لطف این تکنولوژی فوکوس بسیار سریع و کاملاً بیصدا انجام میگیرد. در عکاسی ورزشی و یا هر ژانر دیگری که سوژه در حال حرکت است برخورداری از یک لنز USD میتواند کار را بسیار راحت کند چرا که لنزهای USD تامرون با توجه به طراحی منحصر به فردی که دارند، بیسار دقیق، سریع و بیصدا بر روی سوژه فوکوس میکنند.
SP
SP مخفف عبارت Super Performance است و به لنزهایی از تامرون اطلاق میشود که در یک زمینه به خصوص عملکرد بسیار بالایی داشته باشد. SP در واقع نشان درجه یک تامرون به حساب میآید و بسته به گزینههای زیر، هر لنز میتواند آن را دریافت کند.
IF
IF یا Internal Focus به این معناست که فوکوس در لنز با جابهجایی المانهای داخلی اتفاق میافتد و هنگام فوکوس کردن بر روی سوژه، المان جلویی لنز جابهجا نمیشود. به لطف این ویژگی فوکوس سریعتر انجام میشود و در عکاسی ماکرو و کلوزآپ نیز راحتتر میتوان بر روی سوژه فوکوس کرد.
XR
Extra Refractive Index یا XR مشخصاً به طراحی منحصر به فرد اپتیکی برخی از لنزهای تامرون اشاره دارد. در این طراحی جهت جلوگیری از انکسار یا شکست نور، از المانهای به خصوصی استفاده شده است. به لطف این طراحی طول و ابعاد لنزهای واید پرایم و واید زوم XR تامرون نسبت به لنزهای همرده بسیار جمعوجورتر شده و وزن آنها نیز کمتر است.
LD
LD از معدود علائمی است که در بین اغلب سازندگان لنزهای عکاسی و سینمایی مشترک است و مخفف عبارت low Despresion است. لنز نیز مانند هر شیء شیشهای دیگری نور را وقتی از خود عبور میدهد به هفت رنگ تجزیه میکند. هنر طراحی در لنز اینجاست که این پراکندگی نوری را به حداقل برساند. تامرون معمولاً با بهکارگیری از دو المان LD در چینش اپتیکی لنز، افتراق یا پراکندگی رنگی را به میزان قابل توجهی کاهش میدهد.
Zoom Lock یا ZL به لنزهای زومی اطلاق میشود که میتوان آن را در فواصل کانونی مختلف قفل کرد و ثابت نگه داشت تا از تغییر احتمالی فاصله کانونی جلوگیری شود.
نیکون همانطور که می دانید همیشه سعی داشته بهترین را به مخاطب و مشتریان خود ارائه دهد. از این رو هر سال شاهد معرفی محصولاتی هستیم که نشان از عملکرد بالا و قابل توجه این شرکت مطرح ژاپنی صنعت تولید دوربین است.
یکی از سؤالاتی که بسیار از علاقهمندان در مورد مدلهای مختلف دوربین DSLR میپرسند در مورد سیستم یا سیاست نامگذاری نیکون یا کانن برای دوربینهای DSLR است. در مورد کانن پیشازاین طی مطلبی با عنوان “سیاست نامگذاری کانن برای دوربینهای DSLR” توضیحات کاملی در وبلاگ پیکسل ارائه شد.
در مورد نیکون در مقایسه با کانن با سیستم پیچیدهتری روبرو هستیم که طی سالیان اخیر تغییراتی نیز داشته است. دانستن جزئیات این سیستم نامگذاری حتی برای یک فروشنده حرفهای ضروری نیست، اما در ادامه سعی در توضیح خلاصه و مختصر آن داریم:
کد مدل تمامی دوربینهای DSLR نیکون با D شروع میشود، برخلاف کانن که کاراکتر انتهایی کد مدل دوربینهایش D هستند. در مورد نیکون نکته کلیدی این است که تعداد اعداد موجود در کد مدل و اینکه این عدد با چه رقمی شروع شود تعیینکننده است و اگر تعداد ارقام و عدد ابتدایی کد مدل یکی بود، دو دوربین همرده هستند و دوربینی که عدد کد آن بزرگتر است جدیدتر خواهد بود.
چهاررقمی: محبوبترینها
سری DXXXX غیرفول فریم است. در این رده D5XXX و D3XXX سری مبتدی یا Entry level هستند و D7XXX پیشرفته یا همان advanced محسوب میشود.
پس تمامی دوربینهای نیکون که کد مدل آنها چهاررقمی است، غیرفولفریم هستند و ابعاد سنسور انها مشابه است. اما لزوماً یک دوربین مبتدی نیستند و بر اساس رقم اول کد مدل میتوان بین مدلهای “مبتدی” و “پیشرفته” تمایز ایجاد کرد.
در بین دو رده مبتدی که کد مدل آنها با ۳ و ۵ شروع میشود (مثل D3400 و D5600) چشمگیرترین تفاوت در ابعاد و امکانات جانبی عکاسی است. برای مثال دوربینهای دارای عدد هزارگان ۳ تا زمان نگارش این مطلب مجهز به صفحه چرخنده نبودهاند. تعداد نقاط فوکوس آنها نیز تا زمان نگارش این مطلب بیش از ۱۱ نقطه نبوده!
درحالیکه در مدلهای ۴ رقمی با عدد هزارگان ۵ (یعنی غیرفول فریم مبتدی ردهبالاتر از سری ۳) صفحهنمایش چرخنده و بزرگتر است. تعداد نقاط فوکوس نیز تا ۳۹ عدد افزایش یافته و همچنین تنظیمات پیشفرض عکاسی کودک در آتلیه کودک نیز بیشتر هستند.
در بین سری چهاررقمی ها یا DXXXX مدلهایی که کد اسم آنها با عدد ۷ شروع میشود مبتدی نیستند، بلکه advanced هستند!
در این مدلها تعداد نقطه فوکوس تا ۵۱ عدد افزایش یافته و میزان حداکثر ایزو نیز در این مدلها بعضاً تا ۱۶۴۰۰۰۰ افزایش مییابد و حداقل سرعت شاتر که بیشتر در کارهای استودیویی کاربرد دارد، بالاتر است. این مدلها عملکرد بهتری در شرایط و ایزوی مشابه نسبت به مدلهای رده مبتدی غیرفولفریم دارند و تمامی آنها نیز از ۲ درگاه کارت حافظه بهره میبرند .
البته این مدلها وزنی بیشتر از سری D5XXX دارند و صفحهنمایش آنها نیز لزوماً متحرک نیست. تنظیمات خودکار نیز در این مدلها به نسبت D5XXX کمتر است، اما در مقابل تنظیمات دستی بسیار کاملتر است و یک نمایشگر تکرنگ دوم نیز صرفاً برای نمایش تنظیمات روی بدنه آنها تعبیه شده است. پس عکاسی با D7XXX معمولاً سختتر از D5XXX و D3XXX است.
سهرقمی: خاصهای نیکون
این رده، ردهی Professional یا حرفهای نیکون است و در این سری D6XX و بالاتر مثل D7XX و D8XX فول فریم هستند و مدلهای D5XX و پایینتر غیرفولفریم هستند. پس برخلاف رده قبلی یک دوربین نیکون با کد مدل ۳ رقمی لزوماً فول فریم نیست. بلکه در این رده عدد صدگان مشخص کننده اندازه سنسور است.
نکته مهم در مورد غیرفولفریم های سهرقمی (یعنی مدلهای سهرقمی دارای عدد صدگان ۶ و یا پایینتر) این است که این مدلهای در مقابل غیرفولفریمهای چهاررقمی دوربینهای کاملتری محسوب میشوند. اما تفاوت آنها بیشتر در موارد خاص با کاربرد خاص است. برای مثال D500 شباهت بسیار زیادی با D7500 دارد!
هردوی این مدلها ۲۰ مگاپیکسل و مجهز به پردازنده EXPEED 5 هستند. هردو صفحهنمایش متحرک لمسی دارند و بافاصله کمی از یکدیگر وارد بازار شدند و هردو تصویربرداری را با رزولوشن ۴K انجام میدهند. درحالیکه D500 حدود ۷۰۰ دلار گرانتر است. علت این گرانی هم جزئیات حرفهای بیشتر مثل تعداد نقاط فوکوس بیشتر، تعداد فریم قابل ثبت بیشتر در هر ثانیه و مواردی از این قبیل است که برای تمامی عکاسان کاربردی نخواهد بود. ضمن اینکه D500 ازلحاظ وزنی دوربین سنگینتری نیز هست.
دورقمی: به تاریخ پیوسته
سری دورقمی نیکون یا DXX نیز مدتهاست که بهطور کامل جای خود را به سریهای چهاررقمی نیکون دادهاند و آخرین مدل تولیدشده با کد مدل دورقمی در سال ۲۰۰۸ به تولید رسید.
تکرقمی: پرچمداران
سری DX سری پرچمداران نیکون است. این سری در نامگذاری قاعده خاصی ندارد و بهجای ایکس میتوان عدد یا حروف الفبا قرار داد و برخی از مدلها در این رده فول فریم و برخی دیگر غیرفولفریم هستند. مدلهای این رده خاص و کم هستند و مطالعه در مورد تکتک مدلهای موجود این رده وقت کمتری از علاقهمندان خواهد گرفت.
یکی از مدلهای موجود در این رده نیکون Df است که دوربین گرانی محسوب میشود و دارای ظاهری خاص و کلاسیک است. این دوربین خاص ۱۶ مگاپیکسل، فولفریم است، اما قابلیت فیلمبرداری در آن گنجانده نشده!
دیگر دوربین خاص این سری نیکون D5 است که یک دوربین فوقالعاده قدرتمند و به همین نسبت گران است!
این دوربین ۲۱ مگاپیکسلی قادر به ثبت ۱۵ فریم عکس در هر ثانیه است، میزان حداقل ایزوی آن ۵۰ و حداکثر ایزوی آن نیز عدد بسیار بالای ۳۲۸۰۰۰۰ است و از طرف دیگر وزن بدنهی آن بدون لنز معادل ۱۴۱۵ گرم میباشد.
درنهایت
شما بهعنوان یک کاربر در هر سطحی، نیازی به حفظ کردن فرمولهای پیچیده نامگذاری برندهای سازنده دوربین عکاسی ندارید!
علاوه بر این تولیدکنندگان هیچ تضمینی برای ادامه روند معمول نامگذاری محصولات خود ندادهاند.
از طرف دیگر توجه به سال ساخت محصول نیز دارای اهمیت بسیار بالایی است. گرچه شاید یک دوربین جدید در یک رده، آنچنان تفاوتی نسبت به مدل قدیمیتر که هنوز در بازار موجود است نداشته باشد و عملاً پرداخت پول بیشتر برای آن قابل توجیه نباشد! اینجاست که مراجعه به افراد اهلفن و کارشناس اهمیت مییابد و توصیه تکراری نگارنده به کاربران دوربینهای دیجیتال و علاقهمندان به عکاسی این است که در چنین موارد از اشخاص مطمئن برای مشاوره کمک بخواهید.
اگر به نامگذاری محصولات نیکون دقت کرده باشید قطعا باید به این موضوع پی ببرید.
تاریخچه در قرنهای 11 تا 16 بشر از یک اتاقک تاریک (دوربین اولیه) بعنوان چیزی شبیه به دوربین استفاده میکرد. برای این منظور اتاق مکعب مستطیل کوچکی را که هرگز نوری به درون آن راه نمییافت، آماده میکردند، در وجه جلوی آن سوراخی به قطر تقریبی یک میلیمتر ایجاد میکردند، بدین ترتیب تصاویر صحنههای خارج از اتاق را روی دیوار یا پرده در وجه مقابل سوراخ در داخل اتاق منعکس مینمودند. البته این عمل بیشتر برای نمایش و سرگرمی بود و هرگز کار عکاسی را انجام نمیداد. img/daneshnameh_up/e/ee/CAG5E30H.JPG
نحوه کار دوربینهای اولیه در سال 1568 دانیلو باربارو این اتاقک تاریک را با یک عدسی و یک دریچه قابل تغییر مجهز نمود. بدین وسیله میتوانست تصاویر را واضحتر به درون اتاق منعکس کند. در سال 1802 توماس وج وود و همچنین همفری دیوی با استفاده از کاغذ مخصوص تصاویر غیر ثابتی بدست آوردند. این کاغذ آغشته به محلولی بود که هرگاه در برابر نور آفتاب قرار میگرفت، رنگ اصلی خود را از دست میداد و به کلی سیاه میشد. آنگاه چون بر روی این کاغذ تصویر یا جسمی را قرار میدادند، قسمتهایی که از تابش نور مصون مانده بود، به رنگ خود باقی میماند و اما سایر قسمتهای کاغذ سیاه میشد. بدینگونه شبح نوری از اجسام بر روی آن کاغذ عکاسی نوزاد در آتلیه نوزاد میشد. با این روش تصویری بدست میآمد که آن نیز به مجرد نور دیدن ، رنگ خود را از دست میداد و کاغذ یکپارچه سیاه میشد. سیر تحولی و رشد در سال 1816 جوزف نییپس با یک جعبه جواهرات یک دوربین بسیار ابتدایی ساخت و آن را با ذره بین ، میکروسکوپ نوری مجهز نمود. با این دستگاه او میتوانست فقط عکسهای منفی بردارد. سرانجام ویلیام تالبوت نخستین کسی بود که توانست عکسهای مثبت هم بردارد، عکسهایی که ثابت و دائمی هم باقی میماندند. این رویداد در سال 1835 رخ داد. در سالهای بعد دوربینهای پیشرفتهای به بازار عرضه شده و میشود. ساختمان دوربین عکاسی img/daneshnameh_up/b/b0/CAM9G5EJ.JPG
دوربین عکاسی از یک اتاقک تاریک تشکیل شده که بر جدارهای آن یک عدسی محدب با فاصله کانونی ثابت قرار دارد. در جدار مقابل این عدسی فیلم و بین فیلم و عدسی دیافراگم وجود دارد. علاوه بر این دوربین به دستگاه تنظیم فاصله (مسافت یاب نوری)، شاتر یا بندان ، نورسنج (طیف سنج نوری) و منظره یاب مجهز است. طرز کار دوربین عکاسی در هنگام عکسبرداری عدسی دوربین را جلو و عقب میبریم تا آنکه در منظره یاب تصویر واضحی از جسم مورد نظر دیده شود. در این حالت تصویری حقیقی و معکوس میتواند روی فیلم تشکیل شود که با فشار دکمه دیافراگم باز میشود و نور در مدت مشخص به فیلم میرسد و تصویر جسم را روی آن بوجود میآورد. img/daneshnameh_up/9/97/CAMERA.GIF
فیلم عکاسی فیلم عکاسی به گونه خاصی تهیه شده است یعنی آنکه مواد شیمیایی خاصی در بر دارد که نور میتواند بر آنها اثر بگذارد و تصویر خارجی بر آن نقش ببندد. یکی از بهترین روشهای عکسبرداری (نورنگاری) ، آشکارسازی تابش بوسیله دانههای املاح هالوژنی نقره است. چرا که برای حساس کردن یک بلور هالوژنی نقره تنها چند فوتون کافی است. پس از آنکه یک فیلم نور دهی شد، مقدار تیرگی حاصل در یک خاص به عوامل زیر بستگی دارد:
تابندگی به منظور نور دهی طول موج تابش مدت زمان نور دهی شرایط ظهور فیلم
مکانیزم ضبط تصویر روی فیلم انرژی لازم برای تبدیل برومور نقره یا یدور نقره به نقره عنصری از ماده شیمیایی مورد استفاده در فرآیند ظهور فراهم میشود. پیش از ظهور اطلاعات بصورت یک تصویر نهان به شکل دانههای حساس شده روی شیشه یا فیلم ذخیره شده است. از ظاهر کردن فیلم یک تصویر منفی( نگاتیو) بدست میآید. نگاتیو یعنی خلاف آنچه در صاحب تصویر دیده میشود. پس بنابراین قسمتهای روشن صاحب تصویر بر روی فیلم تیره میافتد و برعکس قسمتهای تیره آن بصورت روشن نقش میبندد. چون دانههای املاح هالوژنی نقره به تنهایی فقط به نور آبی و نور فرا بنفش نزدیک حساسند، باید مواد رنگی یا رنگیزههایی به آنها افزوده شود تا تابش بخشهای دیگر بیناب را جذب کنند و برای حساس کردن دانهها ، مسیر فراهم آورند. فیلمهای فرو سرخ هم موجودند، ولی باید با مراقبت ویژه نگهداری شوند. چون به سبب حساسیت به گرما خیلی زود آسیب میبینند. چاپ عکس در مرحله چاپ فیلم ، عکس مثبت ( پوزیتیو) بدست میآید. پوزیتیو یعنی تصویری که درست مانند خود صاحب تصویر است. برای تهیه عکس مثبت ، فیلم را بر روی کاغذ مخصوصی قرار داده ، سپس از روی آن نوری را عبور میدهند. در نتیجه قسمتهای تیره فیلم بر روی کاغذ ، روشن و قسمتهای روشن آن نیز تیره چاپ میشود. چنین تصویری درست مطابق همان شخص یا چیزی است که قبلا با دوربین عکس آنها را بصورت نگاتیو برداشته بودیم.
بسیاری از ترکیبات شیمیایی وجود دارند که در مقابل نور حساساند، یعنی در برخورد با پرتوهای نورانی تغییر میکنند. برخی از این ترکیبات ، به ویژه هالیدهای نقره (مانند کلرید ، برمید ، یدید) میتوانند تصاویر را بر روی کاغذ عکاسی بارداری در آتلیه عکاسی سویل استودیو تثبیت کنند. مجموعه فرایندهایی را که بر پایه این گونه خواص قرار دارند، اصطلاحا عکاسی مینامند. تاریخچه عکاسی که ما امروزه به آن آشناییم، توسط یک فرد کشف نشده است. بلکه نتیجه تلاش بسیاری از شیمیدانها است. آغاز آن به سال 1727 میلادی برمیگردد. در آن سال شولز مشاهده کرد که مخلوطی از نیترات نقره و گچ در مقابل نور تیره میشوند. در دهه 1830 یک فرانسوی به نام لویی واگر تصادفا کشف کرد که برای ظهور یک تصویر ، از یک ورقه مس پوشیده شده از نقره که به وسیله بخار ید حساس شده باشد، میتوان استفاده کرد. این نوع تصویر که به تصویر داگری معروف شد، در نتیجه شستشوی صفحه با محلول غلیظ نمک به دست آمد و حالت تثبیت دائمی داشت، از اواسط قرن نوزدهم جنبه عمومی پیدا کرد. سیر تحولی و رشد
در سال 1839 واگر ضمن بررسیهای بیشتر دریافت که برای برداشتن هالیدهای نقره نور نامرئی باقیمانده برروی فیلم یا صفحه عکاسی باید از محلول تیوسولفات سدیم استفاده کرد که با نمکهای نقره ، تیوسولفات نقره محلول در آب که قابل شستشو با آب است تولید میکند (این واکنش توسط هرشل بیست سال قبل از آن کشف شده بود). فرایند پیشنهادی واگر موجب شد تا بتوان در کمتر از یک دقیقه عکس را ثابت کرد.<br><br> در سال 1841 یک انگلیسی بنام ویلیام تالبوت استفاده از فرایند تازهای را اعلام کرد. این فرایند شامل تهیه کاغذ حساس در مقابل نور به وسیله یدید نقره است. عکس را بر روی این نوع کاغذ به وسیله اسید گالیک میتوان ظاهر کرد. تصویر بدست آمده دقیقا برعکس وضعیت شیئی است که از آن به دست می آید (یعنی نواحی روشن آن تیره و نواحی تیره آن روشن ظاهر میشود عکس منفی). این تصویر منفی اگر بر روی یک کاغذ حساس عکاسی قرار داده شود و پس از قرار گرفتن در مقابل نور ظا هر شود عکسی مثبت که با وضعیت اولیه شیئی مطابقت دارد (تصویر مثبت) را میدهد.<br><br> با وجود اینکه زمان لازم در فرایند تالبوت کمتر از فرایند داگر است، اما تصاویر به دست آمده چندان واضح نیست. آشکار است که برای رفع این نارسائی باید با روش مناسبی هالیدهای نقره را بر روی یک جسم شفاف تثبیت کرد. این کار در آغاز به وسیله سفیده تخم مرغ بر روی شیشه انجام میگرفت و تصویرهایی نسبتا روشن بدست میآمد. اما این تصویرها به آسانی آسیب پذیر بود. سر انجام در سال 1871 این مشکل توسط یک عکاس آماتور و فیزیکدان به نام مادوکس بدین صورت از میان برداشته شد که وی امولسیون ژلاتینی از نمکهای نقره را بر روی شیشه یا کاغذ عکاسی تثبیت کرد. اختراع دوربین کداک در سال 1887 ایستمن دوربین کداک را نوآوری کرد که در آن یک فیلم پلاستیکی (نیترات سلولز) آغشته به امولسیون ژلاتینی به کار گرفته شده و با آن فیلم میتوانستند یک صد عکس بگیرند. اما اشکال این کار در آن بود که فیلم را همراه با دوربین میبایست به مرکزی که مراحل ظهور و ثبوت عکس در آنجا انجام میگرفت، بفرستند. از آن زمان به بعد بود که فن عکاسی وارد مرحله نوینی شد. مراحل ظهور فیلم با توجه به اینکه هالیدهای نقره تنها مواد حساس در مقابل نور میباشند، از این رو منحصرا از آنها به عنوان تولید کننده موثر تصویر استفاده میشود. یک فوتون تنها در برخورد با دانههای هالید نقره یک بسته با حداقل چهار اتم نقره تولید میکند. میزان این تاثیر در مجاورت یک معرف احیا کننده مناسب (ظاهرکننده) میتواند میلیونها بار افزایش یابد. هرچه تعداد اتمهای نقره دریک دانه بیشتر باشد، سرعت واکنش مواد شیمیایی فیلم در تماس با ظاهر کنندهها بیشتر میشود. این واکنشها در واقع ، احیای یون نقره است. عواملی مانند دما ، غلظت ظاهر کننده ، PH و مجموعه تعداد هستهها در هر دانه ، زمینه ظهور و میزان نقره آزاد ، در امولسیون فیلم نقش دارند.
عکاسی کودک در آتلیه کودک حرفه ساده ای نیست و برای موفقیت در آن نیاز است تا خلاقیت و مهارتی نشان داد. خلاقیتی که توسط کمتر عکاسی صورت می گیرد و در این زمینه افراد بسیاری نیستند که بتوانند خودی نشان دهند و افرادی بسیار هستند که بدنبال کسب آموزشی هستند.
بیل فِرِیک، عکاس اختصاصی شبکه ESPN و سفیر نیکون، یک مجموعه تجهیزات عکاسی از دوربینهای مختلف گرفته تا طیف وسیعی از لنزها را با خود به کنتاکی آورده تا از یکی از بزرگترین مسابقههای اسبسواری دنیا عکسبرداری کند. فرانک نزدیک به ۵۰ دوربین مختلف از D5 تا D800 و D500 را با بیش از ۴۰ لنز را به کار خواهد گرفت تا هیچ لحظه یا تصویر باارزشی از زیردستش در نرود.<>
فریک در این رابطه میگوید:
من تمام تجهیزات خودم را به کنتاکی آوردهام و تقریباً مطمئنم هر چیزی که نیاز به آن داشته باشم در مجموعه خود پیدا میکنم. البته آنچه که در تصویر میبینید تمام ماجرا نیست و سهپایههای مانفروتو و دستهها و پایدار کنندهها را نیز باید به آنها اضافه کرد. با این همه دوربینی که با خود آوردهام، هیچ ایدهای ندارم که چند عکس به ثبت خواهد رسید و چه قدر زمان باید صرف انتخاب عکسها بکنم.
فریک با استفاده از ریموتها و رادیو تریگرهای جدید که از قابلیت کنترل دوربینهای مختلف در چند کانال متفاوت برخوردارند، تمام دوربینها را به طور همزمان مدیریت خواهد کرد. تجهیزاتی که او بر روی میز قرار داده و اغلب تولید شرکت نیکون است مجموعا چند صد هزار دلار میارزد.
تماشا این ابزارها بسیار جالب توجه است و مناسب عکاسان.
عکاسی حرفه ساده ای نیست و نمی توان در طول مدت زمان کوتاه به یک عکاس حرفه ای تبدیل شد. نخست آن که لازم است ابزار لازم را داشت و سپس آن که باید آموزش های لازم را دادید تا به فردی حرفه ای در این زمینه تبدیل شد و حرف هایی برای گفتن داشت. عکاسی کودک آتلیه نوزاد در گذشته دوربینهای کامپکت از سنسورهای کوچک بهره میبردند و اگر به سراغ دوربینهای با قابلیت تعویض لنز مانند دوربینهای DSLR میرفتید سنسوری بزرگ در اختیارتان قرار میگرفت. سایز سنسور تأثیر مستقیم بر روی کیفیت عکس داشت و سنسورهای بزرگتر به معنی کیفیت بهتر نیز بودند.
هنوز هم سایز سنسور از اهمیت بالایی برخوردار است. سنسورها معمولاً گرانترین قسمت هر دوربینی هستند و دوربینهای با سنسور بزرگتر قیمت بالاتری هم دارند. به همین دلیل یک دوربین با سنسور ۱/۲٫۳ اینچی گرانقیمت پیدا نمیکنید و قادر نخواهید بود یک دوربین ارزانقیمت با سنسور فولفریم نیز خریداری کنید.
البته این روزها، سازندگان دوربینهای کامپکت را نیز با سنسورهای نسبتاً بزرگ عرضه میکنند. همین موضوع سایز سنسور را کمی پیچیدهتر از قبل کرده است و سنسورهای کوچک نیز مزایای مختص به خودشان را دارند. بیشتر شدن تنوع سنسورها در انواع مختلف دوربینها ممکن است موجب سردرگمی برخی از مشتریان، به خصوص کاربران تازهکار شود. همچنین ابعاد سنسور بر روی فاصلهی کانونی مؤثر دوربین نیز تأثیرگذار است و برای انتخاب یک دوربین جدید اهمیت دارد.
در این مطلب قصد داریم سایز سنسورهای معمول امروزی را از کوچکترین تا بزرگترین مورد بررسی قرار دهیم و تأثیر هر کدام بر روی کیفیت و قابلیتهای دوربین را نیز بیان کنیم. ولی ابتدا بد نیست در مورد رابطهی سایز سنسور و فاصلهی کانونی توضیح مختصری را ارائه کنیم.
سایز سنسور و فاصلهی کانونی
سایز سنسور بر روی نوع لنزی که باید بخرید تأثیر مستقیم دارد. دوربینهای کامپکت دارای لنز یکپارچه هستند، بنابراین چندان نیازی نیست نگران نوع لنز باشید، ولی در دوربینهای با لنز قابلتعویض، هر لنز یک تصویر دایرهای را تشکیل میدهد که باید بتواند ابعاد سنسور را پوشش دهد. البته استثناء نیز وجود دارد که بعداً در مورد آن بحث خواهیم کرد.
چه در دوربینهای کامپکت و چه بر روی لنزهای قابلتعویض عددی که حک میشود نشانگر فاصلهی کانونی واقعی است. این عدد در صورتی صحیح است که سنسور یا فیلم از نوع ۳۵ میلیمتری یا فولفریم باشند. ولی لنزها برای کار با سنسورهای مختلفی طراحی میشوند و فاصلهی کانونی مؤثر آنها بر روی سنسورهای مختلف متفاوت است. به همین دلیل سازندگان عددی به نام فاکتور برش یا Crop Factor را ارائه میکنند.
این عدد برای سنسورهای فولفریم معادل ۱ است، بنابراین وقتی یک لنز ۵۵-۱۸ را بر روی سنسور فولفریم نصب میکنید فاصلهی کانونی مؤثر ۵۵-۱۸ را ارائه میکند، ولی وقتی همین لنز را بر روی دوربینی با سنسور APS-C با فاکتور برش ۱٫۵ برابر نصب کنید فاصلهی کانونی مؤثر ۸۲-۲۷ را ارائه میکند. دلیل آن هم این است که سنسور APS-C به اندازهی کافی بزرگ نیست که بتواند از کل گسترهی تصویر لنز استفاده کند. با بریده شدن بخشی از تصویر توسط سنسور اینگونه به نظر میرسد که فاصلهی کانونی طولانیتر شده است و گسترهی دید بستهتر شده است.
برای اینکه بدانید هر لنز بر روی هر سنسوری چه فواصل کانونی را ارائه میکند باید فاکتور برش را در فاصلهی کانونی واقعی لنز ضرب کنید.
سایز سنسور
با این توضیحات به بررسی سایزهای معمول سنسور در بازار امروز میپردازیم.
۱/۲٫۳ اینچ
این کوچکترین سایز سنسوری است که بهطورمعمول در دوربینهای امروزی مورد استفاده قرار میگیرد. اکثر دوربینهایی که از این نوع سنسور استفاده میکنند دارای رزولوشنی بین ۱۶ تا ۲۰ مگاپیکسل هستند.
درحالیکه این نوع سنسورها را در انواع مختلفی از دوربینها میتوان یافت، در سالهای اخیر استفاده از آنها به شدت کاهش یافته است و اکثر سازندگان به سراغ سنسورهای بزرگتر رفتهاند. دلیل آن نیز بهبود کیفیت دوربین گوشیهای هوشمند است.
استفاده از این نوع سنسور به دست آوردن زوم زیاد را راحت میکند. به همین دلیل هم بیشتر دوربینهای سوپرزوم از این سایز سنسور استفاده میکنند. برای به دست آوردن زوم زیاد با استفاده از سنسورهای بزرگتر، باید لنزهای بزرگتر، سنگینتر و گرانقیمتتری را استفاده کرد.
در نور مناسب میتوان با چنین سنسوری عکسهای قابل قبولی گرفت، ولی با کاهش نور محیط، نویز بهسرعت افزایش مییابد و گسترهی دینامیکی چندان خوبی را نیز ارائه نمیکنند.
فاکتور برش برای این نوع سنسورها ۵٫۶ برابر است، ولی اکثر سازندگان فاصلهی کانونی معادل این نوع دوربینها را ارائه میکنند و اساساً نیاز چندانی هم به تبدیل فاصلهی کانونی ندارند.
از شناختهشدهترین دوربینهای بازار که از این نوع سنسور استفاده میکنند میتوان نیکون P900، کانن SX60، نیکون B700 و کانن SX720 را نام برد.
۱/۱٫۷ اینچ
این سنسورها کمی از مدلهای ۱/۲٫۳ اینچی بزرگتر هستند و میتوانند کمی بهتر سوژه را از پسزمینه جدا کنند. همچنین از لحاظ میزان جزئیات، گسترهی دینامیکی و نویز کمی بهتر عمل میکنند.
برای مدتی، این سایز سنسور از محبوبیت زیادی در دوربینهای کامپکت پیشرفته برخوردار بود، ولی با مرسوم شدن سنسورهای یک اینچی از محبوبیت آنها کاسته شده است. این نوع سنسور در حال حاضر بیشتر توسط پنتاکس در سری Q مورد استفاده قرار میگیرد. فاکتور برش برای این سنسورها ۴٫۵ برابر است.
یک اینچی
این نوع حسگرها در حال حاضر از محبوبیت زیادی برخوردار هستند. همانطور که اشاره شد، این سنسورها بیشتر در دوربینهای کامپکت پیشرفته کاربرد دارند و معمولاً با لنزهایی با فاصلهی کانونی بین ۲۴ تا ۱۰۰ میلیمتر جفت و جور میشوند. البته دوربینهای سوپرزوم مانند سونی RX10 III و کانن G3 X نیز وجود دارند که از این نوع حسگر استفاده میکنند.
دوربینهایی که از این سایز سنسور استفاده میکنند معمولاً کیفیت عکس بسیار خوبی دارند، بهخصوص وقتی از دیافراگمهای باز بهره گرفته شود تا نور زیادی را دریافت کنند. البته تنها ابعاد آنها نیست که موجب افزایش کیفیت شده است، بلکه در ساختار اکثر آنها از فناوریهای جدیدی استفاده شده است که کارایی آنها را نسبت به سنسورهای معمولی افزایش دادهاند.
فاکتور کراپ برای سنسورهای یک اینچی ۲٫۷ برابر است، ولی به دلیل اینکه این نوع سنسورها نیز اکثراً در دوربینهای کامپکت استفاده میشوند نیاز چندانی به این فاکتور نخواهید داشت.
دوربینهای شناختهشدهی سونی مانند RX100 IV، RX100 V و دوربینهای سری G کانن مانند G7 X Mark II، G9 X و G5 X از معروفترین دوربینهایی هستند که از این نوع سنسور استفاده میکنند.
Micro Four Third
این نوع سنسورها که به نام MFT یا Micro 4/3 نیز شناخته میشوند توسط الیمپوس و پاناسونیک مورد استفاده قرار میگیرند. این سنسورها به میزان قابلتوجهی از حسگرهای یک اینچی بزرگتر هستند. فاکتور برش این نوع سنسورها ۲ برابر است، به همین دلیل فاصلهی کانونی معادل آنها بسیار راحت محاسبه میشود. به طور مثال یک لنز ۳۵-۱۲ بر روی سنسور MFT فاصلهی کانونی مؤثر ۷۰-۲۴ را ارائه میکند.
APS-C
این نوع سنسورها به طرز وسیعی در دوربینهای DSLR سطح مبتدی و میانرده مورد استفاده قرار میگیرند و حالا در دوربینهای بدونآینه نیز مرسوم شدهاند. این نوع سنسورها بالانس مناسبی را بین ابعاد جمعوجور و کیفیت مناسب ارائه میکنند. دوربینهای شناختهشدهی سطح مبتدی و متوسط مانند نیکون D3300، D3400، D5600 یا کانن ۷۰۰D، ۷۵۰D و ۸۰D از سنسور APS-C استفاده میکنند. حتی برخی از دوربینهای سطح بالاتر مانند نیکون D7200، نیکون D500 و کانن ۷D Mark II نیز از این نوع سنسور بهره میگیرند. در بین دوربینهای بدونآینه نیز میتوان سونی a6500، سونی a6300 و کانن EOS M5 را نام برد.
البته تمامی سنسورهای APS-C دارای ابعاد یکسانی نیستند و کمی با هم فرق دارند. سنسورهای کانن کمی کوچکتر هستند و فاکتور برش آنها معادل ۱٫۶ است، درحالیکه سنسورهای مورد استفادهی نیکون و سونی کمی بزرگتر هستند و فاکتور برش آنها ۱٫۵ برابر است.
این نوع سنسورها در کل انعطافپذیری بالایی دارند و در بین عکاسان ورزشی و حیاتوحش از محبوبیت زیادی برخوردار هستند، زیرا فاکتور برش آنها موجب افزایش نسبی فاصلهی کانونی میشود.
APS-H
این نوع سنسورها بیشتر توسط دوربینهای سری ۱D کانن مانند ۱D Mark III و ۱D Mark IV مورد استفاده قرار گرفتهاند. ولی این سری از دوربینهای کانن نیز طی چند سال اخیر به سراغ سنسورهای فولفریم رفتهاند.
فاکتور برش این سنسورها ۱٫۳ برابر است و کمتر از سنسورهای APS-C بر روی فاصلهی کانونی تأثیر میگذارند. طی چند سال اخیر یک مدل ۵۱ مگاپیکسلی از آنها در Sigma sd Quattro H مورد استفاده قرار گرفت و کانن نیز یک مدل ۲۵۰ مگاپیکسلی از آنها را برای استفادههای نظامی و امنیتی ساخته است. استفاده از این سنسور دیگر در دوربینهای DSLR مرسوم نیست.
فولفریم
سنسورهای فولفریم در دوربینهای سطح بالا و حرفهای مورد استفاده قرار میگیرند و بیشتر سازندگان در دوربینهای پرچمدار خود از این نوع حسگرها بهره میگیرند. دوربینهایی مانند سونی a7R II، کانن ۵D Mark IV و نیکون D810 از این دست هستند.
مساحت نسبتاً زیاد آنها به این معنی است که میتوانند نور زیادی را جذب کنند که موجب تولید عکسهای باکیفیتتری میشود. همچنین این امکان را به سازندگان میدهند که رزولوشنهای متنوعی را مورد استفاده قرار دهند. در حال حاضر این نوع سنسورها را میتوان با رزولوشنهای مختلفی از ۱۲ تا ۵۰ مگاپیکسل یافت.
ابعاد سنسورهای فولفریم تقریباً مشابه فیلمهای ۳۵ میلیمتری است، به همین دلیل نیازی به تبدیل فاصلهی کانونی ندارند یا اصطلاحاً فاکتور برش آنها معادل یک است. اگر لنزی برای استفاده با فیلمهای ۳۵ میلیمتری طراحی شده باشد و آن را بر روی سنسور فولفریم استفاده کنید فاصلهی کانونی هیچ تغییری نخواهد داشت.
برخی از سازندگان اجازهی استفاده از لنزهای APS-C را بر روی سنسورهای فولفریم میدهند. در این حالت رزولوشن سنسور کاهش مییابد و اطلاعات فقط از قسمت میانی آن خوانده میشوند. برای اینکه مطمئن شوید لنز مورد نظرتان بر روی دوربین شما قابل استفاده است یا خیر میتوانید این مطلب را مطالعه کنید.
قطع متوسط
سنسورهای قطع متوسط به میزان قابلتوجهی از حسگرهای فولفریم بزرگتر هستند و ارائهی تعدادی از مدلهای جدید مانند فوجی GFX 50S و هسلبلاد X1D موجب جلب توجه بیشتر به سمت این نوع دوربینها شده است.
در تئوری سیستمهای قطع متوسط استاندارد کیفیت بالاتری را ارائه میکنند، ولی هزینههای بالا و برخی از محدودیتها آنها را به مصارف حرفهای محدود کردهاند. دوربینهای DSLR معمولاً کوچکتر هستند و ارگونومی بهتری دارند. همچنین تنوع لنزهای آنها بهمراتب بیشتر است و سیستم فوکوس سریعتری نیز دارند. ولی اگر بخواهید دوربینی را تنها بر اساس کیفیت عکس انتخاب کنید باید به سراغ سنسورهای قطع متوسط بروید. با ارائهی دوربینهای بدونآینهی قطع متوسط فوجی و هسلبلاد، کمکم به تنوع لنزهای این نوع دوربینها نیز اضافه خواهد شد.
به دلیل اینکه این نوع سنسورها در ابعاد مختلفی تولید میشوند فاکتور برش آنها بین ۰٫۷۹ تا ۰٫۶۴ متغیر است.
امیدواریم این مطلب بتواند برای شما مفید و کارآمد باشد.
عکاسی حرفه ساده ای نیست و هر فردی نمی تواند به سادگی در این زمینه دست به کار شده و فعالیت کنید. این حرفه نیاز به آموزش و ابزارهای لازم داشته تا بتوان عملکرد خوبی از خود نشان داد و یک عکاس حرفه ای و برتر به شمار رفت.
شهرهای پرجمعیت و صنعتی در شب معمولاً زیباتر از روز به نظر میآیند، چرا که آلودگیهای بصری و بینظمیهای شهر کمتر به چشم میآیند و نورهای مصنوعی مثل لامپهای مغازهها و ساختمانها و همینطور چراغهای ماشینها، جنبهای فانتزی و جالب به شهر میبخشند. ولی این جذابیتهای بصری آن طور که با چشم انسان دیده میشود، در دید تک لنزی دوربین به ثبت نمیرسد و محدودیتهای بسیاری برای خلق تصاویری زیبا از مناظر شهری در شب وجود دارد. اما میتوان با رعایت چند تکنیک ساده و به کارگیری خلافیت، بر تمام محدودیتهای دوربین دیجیتال غلبه کرد و عکسهای فوقالعادهای گرفت.<>
ترکیببندی و نوردهی
میتوان گفت معنای عکس شما را ترکیببندی آن مشخص میکند. چه المانهایی قرار است در کادر و در کجای آن قرار گیرند؟ کیفیت فوکوس و عمقمیدان به چه گونه باشد و مسائلی از این قبیل. تنظیم و رسیدن به تمام این مشخصهها در عکاسی زیر نور روز بسیار راحت است. ولی در شب با توجه به اینکه نور کمی از لنز دوربین عبور میکند کادربندی و فوکوس دقیق بر روی سوژه مشکل میشود. میتوان از نورهای مصنوعی مانند چراغهای خیابان، یا نورهای چشمکزن بهره برد. و یا اینکه با نور موبایل خود صحنه را روشن کرد تا بتوان دقیقتر بر روی سوژه فوکوس کرد؛ بنابراین در عکاسی شب باید بیشتر نگران نوردهی و ترکیببندی تصویر بود چرا که فلو شدن تصویر و یا کادربندیهای غلط، پدیدههایی است که در عکاسی بارداری در آتلیه بارداری هنگام شب باید انتظار آن را داشته باشیم.
هر چه دوربین ثابتتر، عکس شارپتر
اگرچه که در عکاسی شب مانند هر ژانر دیگری از عکاسی، موارد استثنا هم وجود دارد که در کنار خلاقیت میتواند شگفتی خلق کند، ولی اغلب برای گرفتن یک تصویر خوب از مناظر شهری در شب باید از سهپایه استفاده کرد. استفاده از سهپایه هنگام عکاسی در محیطهای کمنور، آزادی عمل وسیعی را در اختیار عکاس قرار میدهد. به خصوص زمانی که به دنبال کشیدگی و محو شدن نور چراغ ماشینها هستید و یا ثبت عکسهایی با ایزوی پایین و وضوح بالا هستید، استفاده از سهپایه جزو ملزومات بشمار میرود.
دوربین خود را بشناسید
هر هنرمندی قبل از اینکه دیدگاه شخصی خود را در قالب اثر بیان کند، باید ابزاری که در دست دارد و قابلیتهایی که در اختیار او قرار میدهد را به خوبی بشناسد. همانطور که یک نقاش باید تفاوت میان رنگروغن و آب رنگ را به خوبی بداند، یک عکاس نیز باید به همین اندازه به دوربین خود و قابلیتهای آن مسلط باشد. دوربین خوب و کارآمد برای عکاسی در شب، دوربینی است که از گستره پویایی(داینامیک رنج) بالا برخوردار باشد و در حساسیت ایزوی بالا، نسبت نویز به سیگنال آن بسیار پایین باشد. با علم بر اینکه دوربینتان تصاویری با دامنه تونالیته بالا را با چه کیفیت و چه سطحی از جزئیات ثبت میکند، بسیار راحتتر میتوان به تصویر موردنظر خود دستیافت. به عنوان مثال دوربین سونی A7S II برای عکاسی شب، بسیار مناسب است چرا که سنسور آن مشخصاً برای عکسبرداری در محیطهای کمنور با نویز پایین طراحی شده است. به علاوه اینکه با ثبت تصاویر با فرمت RAW میتوان تا حدودی ناحیههای اور و آندر شده در عکس را بازیابی کرد. از دیگر دوربینهای مناسب برای عکاسی در شب میتوان به نیکون D7200، کانن ۷D Mark II و نیکون D5600 اشاره کرد. شما با توجه به نکات موردنظر می توانید عکاسی خوبی در شب داشته باشید.
عکاسی نوزاد حرفه ساده ای نیست و باید پیش از انجام آن باید آموزش هایی را فراگرفت تا بتوان عملکرد خوبی از خود نشان داد و به یک عکاس حرفه ای در این زمینه تبدیل شد. گذشته از آموزش نیاز است تا ابزارهای لازم نیز فراهم آید و بتواند عملکرد خوبی از خود نشان داد.
برخی از لوازم عکاسی در آتلیه بارداری در هنگام خرید دوربین DSLR و حتی بعدازآن مورد بیتوجهی عکاسان قرار میگیرند. در اکثر مواقع عکاسان پس از قرارگیری در موقعیتهای خاص پی به اهمیت چنین لوازمی میبرند. ما در اینجا قصد معرفی پنج مورد از این لوازم را داریم تا شاید پیش از تجربهی تجربهی ناموفق دیگر عکاسان، اهمیت این لوازم را برای شما شرح داده باشیم:
باتری اضافه و یا گریپ اولین راهحلی که برای رفع نقص کم بودن میزان شارژ کم باتری دوربین به ذهن هر عکاس میرسد، تهیه باتری اضافه است. اگر از آن دسته از عکاسانی هستید که برای مدت طولانی خارج از شهر و به دور از امکانات لازم برای شارژ پیاپی باتری دوربین خود عکاسی میکنید، باتری اضافه از لوازم موردنیاز شماست. اما راهحل دیگر که آنچنان بیشتر از خرید باتری اضافه هزینه ندارد، خرید یک گریپ باتری است.
مزیت گریپ باتری امکان استفاده ممتد از چند باتری است. یعنی اگر قصد عکاسی تایملپس داشته باشید، بدون وقفه و قطع عکاسی برای تعویض باتری، قدرت چند باتری را در اختیار دارید. علاوه بر این، گریپها معمولاً خشاب نصب باتری قلمی را نیز با خود به همراه دارند.
امکان استفاده از باتری قلمی تا حد زیادی هزینههای شما را کاهش خواهد داد و بدون خرید باتری اصلی دوربین هم میتوانید قدرت بیشتری را برای عکاسی در اختیار داشته باشید.
کارت حافظه دوم و یا CS100 در اختیار داشتن حجم بیشتر برای ذخیره اطلاعات به معنای امکان عکاسی برای مدت طولانیتر است. اما یکی از اشتباهات رایج در بین عکاسان استفاده از کارتهای حافظه با ظرفیت بسیار بالاست. استفاده از چنین کارتهای حافظهای درصورتیکه قصد تصویربرداری با دوربین را داشته باشید، منطقیتر به نظر میرسد. اما استفاده از کارت حافظهای با ظرفیت بالا خصوصاً صرفاً برای عکاسی یک ریسک است. زیرا معمولاً به دلیل خالی ماندن بخش زیادی از حافظه، خالی کردن آن به بعد موکول میشود و این به معنای انباشت حجم زیادی از اطلاعات در یک کارت حافظه است که در صورت فرمت ناخواسته و یا بروز مشکل فیزیکی برای کارت حافظه کل این اطلاعات از بین خواهند رفت.
پس خرید دو کارت حافظه ۳۲ گیگابایتی بجای یک حافظه ۶۴ گیگابایتی و یا خرید ۲ کارت حافظه ۶۴ گیگابایتی بجای یک کارت حافظه ۱۲۸ گیگابایتی انتخاب معقولتری خواهد بود.
یک پیشنهاد دیگر: اگر علاوه بر در اختیار داشتن حجم بالاتر برای ذخیره سازی تصاویر به دنبال امکان تخلیه سریع و آسان کارت حافظه دوربین خود بدون نیاز به کامپیوتر و لپتاپ هستید، کانن CS100 با یک ترابایت حافظه داخلی انتخاب مناسبی برای شماست.
این وسیله علاوه بر امکان تخلیه مستقیم کارت حافظه از طریق نصب آن روی درگاه CF و SD ، امکان تخلیه کارت حافظه بهصورت بیسیم و از طریق وایفای را نیز داراست. این وسیلهی کارآمد امکان نمایش تمامی عکسها و فیلمها روی تلویزیون و یا انتقال مستقیم آنها روی هارداکسترنال را نیز در اختیار شما قرار میدهد.
کیت تمیزکننده این مورد گرچه بیشتر موردتوجه عکاسانی قرار میگیرد که از چند لنز روی دوربین خود استفاده میکنند، اما درمجموع مورد بیتوجهی اکثر عکاسان است. بهطور خلاصه در برخی از مواقع وجود گردوغبار روی حسگر یا لنز دوربین ضرباتی به عکس ثبتشده وارد میآورد که پیش از بررسی آن در نمایشگر بزرگ لپتاپ و کامپیوتر متوجه آن نخواهید شد! یعنی دقیقاً زمانی که هیچ کاری برای تصحیح اشتباه و ثبت دوباره عکس ندارید، بهجز اینکه شانس خود را برای ویرایش ایرادات موجود در عکس ثبتشده امتحان کنید.
درمجموع استفاده از کیتها تنظیف استاندارد و پاک کردن گردوغبار از روی دوربین بهصورت غیرمستقیم و از طریق فشار هوا برای این کار توصیه میشوند. پیشازاین نیز در یک مطلب مفصل به این مسئله و اهمیت خرید کیت تنظیف و معرفی انواع آن پرداختهشده بود. برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه و آشنایی با کیتهای تنظیف موجود در بازار به مطلب زیر مراجعه کنید:
رفلکتور گاهی صرفاً خرید یک لنز بهتر متضمن ثبت عکسهایی زیباتر نیست! گرچه یک لنز با دیافراگم بازتر نور بیشتری به سمت سنسور هدایت خواهد کرد اما اینکه این نور بازتابیده شده از سمت سوژه با چه زاویه و حتی رنگی به سمت سوژه تابیدهشده تعیینکنندهی میزان حرفهای بودن و زیبایی عکس شماست. تأثیر رفلکتور روی عکس زمانی مشخص خواهد شد که شما برای ثبت عکس از سوژه خصوصاً در فضای باز امکان انتخاب پسزمینه مناسب را خواهید داشت و نیازی به اینکه سوژه در جهت نور قرار گیرد نخواهد بود.
خصوصاً اگر سوژه یک شخص نباشد و امکان تبعیت آن از دستورات عکاس وجود نداشته باشد.
برخی از رفلکتورهای موجود در بازار دارای چند لایه ورنگ مختلف و همچین ابعاد گوناگون هستند.
برای آشنایی بیشتر با انواع رفلکتور و کاربرد سطوح سیاه، سفید، نقرهای و طلایی آن میتوانید به مطلب زیر مراجعه کنید:
ریموتکنترل آنچه در عکاسی با نوردهی با مدتزمان زیاد دارای اهمیت بالاست، ثبات دوربین در هنگام باز شدن شاتر است. وقتی صحبت از ثبات دوربین میشود، همه به یاد سهپایه میافتند. گرچه سهپایه نقش پررنگی در ایجاد ثبات دارد اما وجود یک ریموت کنترل برای دوربین نیز به دلیل ارتباط غیرمستقیم دست با دوربین برای فشردن شاتر به افزایش ثبات کمک بسیار زیادی میکند. برخی از ریموت کنترلهای ساده و ارزانقیمت فقط دکمه شاتر را در اختیار شما قرار میدهند که این دکمه برای عکاسی در حالت Bulb قفل نیز خواهد شد و به اصطلاح وظیفه دکلانشور را یه انجام میرساند:
برخی دیگر نیز تنظیمات دقیقتری دارند که امکان عکاسی پیاپی با مشخصات دلخواه برای تصاویر تایم لپس را هم شامل میشود.
ریموتهای نوع دوم دارای دو مدل سیمی و بدون سیم هستند.
درنهایت: شاید عدم رعایت نکات ذکرشدهی فوق ظاهراً هیچ تغییری در روند عکاسی شما ایجاد نکند! اما نکته اینجاست که عکاسان پس از یک تجربه ناموفق عکاسی پی به اهمیت مواردی مثل ریموت کنترل و یا وجود رفلکتور خواهند برد و هدف از انتشار این مطلب صرفاً ذکر نکاتی جهت آشنایی با این موارد و اهمیت آنها بود تا شاید با بررسی سبک عکاسی خود، پیش از سر گذراندن یک تجربه ناموفق از وقوع آن جلوگیری کنید.
اگر عکاسان به موارد فوق توجهی داشته باشند قطعا موفق خواهند بود.
عکاسی حرفه ساده ای نیست و باید پیش از انجام آن باید آموزش هایی را فراگرفت تا بتوان عملکرد خوبی از خود نشان داد و به یک عکاس حرفه ای در این زمینه تبدیل شد. گذشته از آموزش نیاز است تا ابزارهای لازم نیز فراهم آید و بتواند عملکرد خوبی از خود نشان داد.
کارتهای خاکستری در نورپردازی به چه کار میآیند؟ چرا با متداول گشتن دوربین دیجیتال و پیشرفت نرمافزارهای ادیت تصویر، همچنان استفاده از کارت خاکستری در میان عکاسان متداول است؟ در ادامه مطلب سعی شده است تا با برسی کارت خاکستری و کاربردهای آن به سؤالاتی از این دست پاسخ داده شود؛ بنابراین با ما همراه باشید.<> از زمانی که نورسنجی با استفاده از ابزارهای مختلف در عکاسی بارداری در آتلیه بارداری رایج شد، کارتهای خاکستری با ضرایب مختلف نیز مورد استفاده عکاسان قرار گرفت. کارتهای خاکستری در عکاسی کاربردهای زیادی دارد؛ از تنظیم وایت بالانس گرفته تا کنترل روشنایی و اکسپوژر تصویر در مرحله ادیت و همچنین نورخوانی دقیق در استودیو.
بر خلاف باور عموم، اولین کاربرد کارتهای خاکستری، استفاده از آن به عنوان معیاری برای نورسنجی میباشد. اگر چه امروزه از کارتهای خاکستری به عنوان ابزاری برای تنظیم تراز سفیدی عکس استفاده میشود، ولی در گذشته و زمانی که عکاسی رنگی در میان عکاسان اصلاً رواج نداشته نیز، از کارتهای خاکستری استفاده میشده است. (در عکاسی سیاه و سفید چیزی به نام وایت بالانس تعریف نمیشود).
اجسام موجود در طبیعت به طور میانگین تنها ۱۸.۷ درصد نور را بازتاب میدهند و مابقی را جذب میکنند؛ بنابراین نورسنجهای بازتابی و نورسنج TTL دوربینهای DSLR با این فرض طراحی شدهاند که سوژهای را که بر روی آن نورخوانی انجام میشود، تنها ۱۸ درصد نور را بازتاب میدهد. به همین خاطر است که اگر در صحنهای بر روی سوژهای سفید رنگ نورسنجی کنیم، نورسنج یک عدد دیافراگم به خصوص مثلاً F16 را پیشنهاد میدهد و اگر در همان تصویر بر روی یک سوژه مشکی رنگ نورسنجی صورت پذیرد، عدد دیافراگمی بسیار پایینتر و مثلاً در حدود F8 خواهیم داشت. در این حالت اگر با F16 عکاسی کنیم قطعاً سوژهی سفید رنگ بسیار نزدیک به خاکستری روشن در تصویر به ثبت میرسد و سوژه سیاه رنگ نیز بسیار تیره به نظر خواهد رسید. اگر با F8 نیز عکاسی شود مشکی به خاکستری میزند و قسمتهای روشن تصویر پیش از حد نوردهی میشوند و به اصطلاح میسوزند.
برای حل این مشکل دو راه وجود دارد، یا توسط نورسنجهای اکسترنال به صورت مستقیم منبعهای نور خوانده شود و یا به صورت بازتابی، نور کارت خاکستری قرار داده شده در کنار سوژه خوانده شود. کارت خاکستری ۱۸ درصد به گونهای طراحی شده است تا تنها ۱۸ درصد نور را بازتاب دهد و مابقی را جذب کند؛ بنابراین کارتهای خاکستری را میتوان به عنوان معیار مناسبی برای نورسنجی دقیق قرار داد و هنگام عکاسی به صورتی دقیق نور محیط را خواند و دوربین را بر این اساس بر روی تنظیمات مناسب قرار داد. لازم به ذکر است که نورسنجهای داخلی دوربینهای DSLR با وجود پیشرفتهای زیادی که داشتهاند و همچنین نقاط بسیار مختلفی که در کادر جهت نورخوانی ارائه میدهند، همچنان برای نورخوانی حرفهای صحنه به خصوص در نورپردازیهای استودیویی، ابرازی مناسب و کارآمد به شمار نمیآیند. ولی برای مصارف غیرحرفهای نورسنج TTL دوربین حتی بدون استفاده از کارتهای خاکستری پاسخگوی نیازها خواهد بود. فقط باید توجه داشت که با فرمت Raw عکاسی کرد تا کنترل بیشتری در تنظیم نوردهی و روشنایی تصویر در مرحله ادیت داشته باشیم.
کارتهای خاکستری با ضرایب دیگر نیز تولید شدهاند. به عنوان مثال کارت خاکستری ۱۲ درصد که ۱۲ تنها درصد نور را بازتاب میکند. این کارت جهت نوردهی کمی بیش از حد معمول به کار گرفته میشود و در نتیجه تصویر ثبت شده کمی روشنتر به نظر میرسد.
از دیگر کاربردهای کارتهای خاکستری که امروزه نیز بیشتر به چشم میآید، تنظیم سفیدی، یا همان وایت بالانس تصویر است. با استفاده از کارت خاکستری هم میتوان وایت بالانس را در مرحله عکاسی و هم در مرحله ادیت عکس اصلاح نمود. کارت خاکستری به گونهای ساخته میشود که حداقل یک سطح آن کاملاً دقیق، به رنگ خاکستری میانه باشد و اگر قرار باشد که رنگهای اصلی قرمز، سبز و آبی را به ۲۵۶ واحد مختلف تقسیم کنیم، (سیستم رنگی RGB) کارت خاکستری در این سه رنگ باید مقداری معادل ۱۲۵ داشته باشد. (البته این مقادیر به کالیبراسیون صفحه نمایش و فضای رنگی مانیتور نیز بستگی دارد) به همین علت کارتهای خاکستری را باید از لبه در دست گرفت و تا حد ممکن از تماس سطح آن با دست و اجسام دیگر جلوگیری شود؛ زیرا کوچکترین تماس ممکن است که بر روی صفحه کارت لکه ایجاد کند و تعادل رنگی و میزان بازتاب نور را تغییر دهد و باعث تنظیم اشتباه نوردهی و وایت بالانس تصویر شود.
اگر قصد داشته باشیم که در همان لحظه ثبت عکس، تصویر با وایت بالانس دقیق ذخیره شود، باید تنظیمات وایت بالانس دوربین را در حالت Custom قرار داد و یک عکس از کارت خاکستری که در صحنه و در کنار سوژه قرار داده شده، گرفته شود و سپس آن را به عنوان معیار قرار داد. دوربین به صورت خودکار وایت بالانس را برای گرفتن عکسهای بعدی بر روی عدد موردنظر تنظیم میکند.
در حالت اصلاح وایت بالانس در مرحله ادیت نیز با توجه به اینکه مقادیر RGB کارت خاکستری مساوی و برابر با ۱۲۵ میباشد، میتوان از صحنه مورد نظر دو بار عکس گرفت، یکبار با قرار دادن کارت خاکستری در قاب تصویر و بار دیگر عکس با ترکیببندی مورد نظر و سپس در عکسی که کارت خاکستری در آن وجود دارد، سفیدی تصویر را اصلاح کرد و تنظیمات آن را به عکس اصلی انتقال داد.
امروزه در بازار کارتهای خاکستری با برندها و با کیفیت متفاوتی به بازار عرضه میشود که به دقت و کیفیت آنها توجه شود. از میان این برندها محصولات کمپانیهایی مثل Sekonic و Novoflex از اعتبار و دقت ساخت بالایی برخوردار هستند. به عنوان مثال Novoflex ZEBRA Check Card از پلیمر تولید شده و پوشش ضدبازتاب روی هر دو سطح آن وجود دارد. یکطرف آن سفید و طرف دیگر خاکستری است؛ و برای نورسنجی و تنظیم وایتبالانس بسیار مناسب است و یا Sekonic Exposure Profile Target II در یک طرف کارت خاکستری ۱۸ درصد است و در طرف دیگر چارت یا پروفایل درجات مختلف خاکستری است که برای تست سنسور و رسیدن به بهترین نوردهی در ترکیبهای مختلف لنز و دوربین کاربرد دارد.
گزینههای سادهتر و اقتصادیتری نیز روانه بازار شده است که در این میان میتوان به کارت خاکستری S&S اشاره کرد که از یک طرف آن میتوان به عنوان رفلکتور نیز بهره برد.
با پیروی آموزش مورد اشاره به سادگی می توانید تراز درستی داشته باشید.
استفاده بهتر از لنز چگونه ممکن است؟ بیشتر عکاسان یک لنز محبوب خود دارند. ممکن است این عدد به ۲ یا ۳ نیز برسد. اما چطور می توانید از لنز خود بهترین نتیجه را بگیرید.؟ من لنزهای بسیاری را در طول سالیان مختلف استفاده کرده ام. از این رو به خوبی می دانم که برای شناخت لنز خود زمانی را می بایست صرف کنید. در این مقاله قصد داریم بهترین توصیههای ممکن را برای شناخت بهتر لنز خود به شما بیاموزیم.
۱- حداقل برای یک ماه به صورت متناوب از یک لنز استفاده کنید. توصیه های زیادی شده است که برای کسب تجربه لازم در یک حرفه لازم است حداقل ۱۰ هزار ساعت را صرف تمرین در آن حرکت کنید. نمیخواهیم از این عدد برای لنز نیز استفاده کنیم اما مسلماً زمان زیادی را میبایست صرفه استفاده از لنز خود نمایید تا با ویژگیهای بارز آن به خوبی آشنا شوید. مسلماً این کسب تجربه با یک لنز پرایم بسیار راحت تر است. بسیار توصیه شده است تا با یک فوکال ثابت ارتباط برقرار کنید و سپس به سمت استفاده از یک لنز زوم بروید. ۲- لنز خود را در دیافراگم های متفاوت به خوبی بررسی نمایید. این بررسی میتواند هم از نوع تکنیکال و هم از نوع کیفیت تصویر برای شما بسیار مفید باشد. هیچ لنزی در دیافراگم های مختلف کیفیت ثابتی ندارد تمامی لنز ها در بازترین دیافراگم و بسته ترین دیافراگم کیفیت نسبتاً پایین تری دارند. پیدا کردن کیفیت مطلوب نیازمند بررسی دقیق لنز در دیافراگم های مختلف است. شما معمولا برای پرتره از بازترین لنز استفاده می کنید اما باید بدانید که این نوع انتخاب میتواند روی کیفیت نهایی تصویر تاثیر معکوس داشته باشد. از این رو می بایست یک بالانس مناسب به این بود که و شارپنس برای خود بیابید. ۳- لنز زوم خود را در فوکال های متفاوت بیازمایید. توضیح بالا در مورد لنزهای زوم کمی پیچیده تر است زیرا این لنزها متغیری به نام فوکال را نیز دارند. برای آزمایش یک لنز زوم میتوانید آن را به چند لنز پرایم تقسیم کنید. این کاری است که من معمولاً در ابتدا با لنزهای زوم خود می کنم. به این صورت میتوانید نقاط ضعف و قوت لنز خود را به خوبی دریابید.
۴- از طریق پاهای خود زوم کنید. فارغ از اینکه شما یک لنز پرایم یا زوم محبوب دارید بهتر است سعی کنید که از طریق پای خود زوم کنید تا به حلقه زوم لنز خود اکتفا نمایید. این روش نتایج کاملاً متفاوتی از زوم کردن از طریق لنز را به شما خواهد داد.
از این طریق میتوانید با مفهوم پرسپکتیو بسیار بهتر آشنا شوید مفهومی کاملاً موثر در عکاسی نوزاد در آتلیه نوزاد. برای استفاده بهتر از لنز حتما رو این مقوله بخوبی کار کنید.
۵- سوژه های مختلف را بیازمایید. معمولاً یاد گرفتهایم که از لنزهای مختلف برای سوژه های مرتبط با خود استفاده نماییم. اینطور روایت شده است که از لنز تله فوتو برای پرتره و از لنز واید برای لندسکیپ استفاده نماییم. اما گاهی سعی کنید این موضوع را بشکنید. اگر از یک لنز واید با فاصله ای مناسب از سوژه پرتره عکاسی کنید خواهید دید عناصر محیطی نیز می تواند تاثیر بسزایی در پرتره شما داشته باشد.
دكارت در وجود واقعيت جهان بيرون از ذهن ترديد داشت و شوپنهاور فيلسوف بزرگ آلمانى مى گفت جهان تصوّر من است. تز شوپنهاور مى توانست با هنر نقاشى هماهنگ باشد اما با كشف دوربين عكاسى، ديرى نگذشت كه عكس توانست تصوّر محضِ جهان توسط ما را به تصوير جهان تبديل كند و اشيا به صورت تكان دهنده اى نه تنها تصوّر كه تصوير ما هم باشند. تصويرگرى شي به واسطه عكاسى، براى نخستين بار حيث التفاتى ذهن به واقعيت را تعيّن بخشيد چرا كه اگر تصوّر نمى توانست ضامن وجود شي باشد، تصوير حاصل از دوربين عكاسى قادر بود هر گونه توهمى راجع به وجود يا عدم وجود شى را از ميان بردارد. عكس با واسطه كردن امور تجربه پذيرى مثل علم فيزيك، اپتيك و شيمى توانست اين اطمينان را به انسان بدهد كه آنچه بيرون از ذهن او مى گذرد و مى بيند واقعيّت دارد. دستكم اين تسلى را به آدمى مى داد كه يك دستگاه مكانيكى بدون ذهن مى تواند آنچه مى بينيم را به همان شكل تصديق كند. تصوّر، ايده و انتزاع محض در عکاسی
اگر از تصوّر، ايده و انتزاع محض خلق شد، انتظار اين بود كه عكس انسان را براى هميشه در واقعيت نگاه دارد، هولناك بود هولناك كه تمام آنچه انسان تا پيش از اين ديده بود از فجايع خونبار تا زيبايى هاى اطرافش همگى واقعيّت داشتند! ديرى نگذشت كه روند استعارى شدن عكس نيز اغاز شد. انگار انسان هيچوقت تصوير خود آن گونه كه هست را بر نمى تابد. عكس از يك سوژه تسلى بخش فلسفى به آيينه اى تبديل شد كه شاهدى بود بر تمام رنج هاى ما. اما همچنان كه اخلاق كانتى در ضد-اخلاق ساد به زمين نشست عكس نيز از تسلاى انسان به شكنجه او گرايش پيدا كرد. مرگ و جنگ اگر تا پيش از اين تنها در اذهان مى ماندند و به شيوه هاى بين الاذهانى مثل تاريخ، روايت و يادآورى مى شدند، پس از كشف دوربين عكاسى و به واسطه عكس براى هميشه آنجا در جلوى چشم ما قرار داشتند. عكس امكان مواجهه هميشگى با خود را فراهم ساخت اين نوع مواجهه هميشگى اما چيزى نيست كه ذهن بتواند براى مدت زيادى با آن كنار بيايد و ديرى نمى گذرد كه استعاره سازى شروع مى شود. مگر نه اين است كه ما از شيئى ترين شيئيات خود نيز استعاره مى سازيم؟ با استعارى شدن عكس سوالاتى پيرامون امكان الحاق عكاسى به هنر نيز طرح شد و اگر چه هنوز پاسخى روشن دريافت نكرده است اما حداقل تا جايى كه ميتواند استعاره بيافريند، متعلق به هنر هم هست. بعدها اين پندار پديد آمد كه عكس اساسا تعلق به جهان نشانه ها دارد. يعنى شى فى نفسه ايست كه هر چند خود بر چيزى دلالت ندارد اما ذهن را به دلالت سازى وادار ميكند.
طى طريقى كه عكس در اولين قرن حضورش درنورديد با يك كلام قابل بيان است؛ شهادت گرفتن از شى براى تصديق وجود آن، آفرينش رنج، تسلى، استعارى شدن و تبديل به نشانه. خوانش نشانه شناسه عكس در قرن بعد اشكال افراطى ترى پيدا كرد. خود عكس فارغ از نحوه برخورد ما تا حدود زيادى ناديده انگاشته شد و در نتيجه افول تدريجى اش را كسى نديد. عكس امروزه آنقدر تطوّر پيدا كرده كه واقعيت جهان روزبروز در آن ناديده انگاشته مى شود. در دوره جديد ابتدا عكس از شيئيت خود درآمد و تبديل به فايلهاى مجازى شد و بدين ترتيب پيكرش را از دست داد امرى كه باعث شد زمينه براى تغيير ماهيت آن هموار شود. عكس كه زمانى تسلاى فلسفى انسان به وجود واقعيت خارج از ذهن بود به چيزى تبديل شد كه بايد در مورد واقعيت آن سوال كرد. امروزه با اديت افراطى عكس و تغيير ماهيت آن در كامپيوتر و گوشى هاى همراه خود همان كارى را مى كنيم كه نقاشان روى بوم خود انجام مى دهند. ژنتيك عكاسى را ناشيانه كپى كردند و عكاسى تبديل به شبيه سازى ديجيتال آن شد، با عكس همانند ديتاهايى برخورد كردند كه مى شود فشرده ساخت، ذخيره اش كرد و آن را پاك نمود! هنر بى كالبد و فاقد ماده پارادكس بشدت خنده دارى بود كه براى اولين بار با ديجيتاليزه شدن عكاسى کودک در آتلیه کودک به وقوع پيوست. ديجيتاليزه شدن عكاسى آن را از تصويرگرى به تصوربافى تقليل داد و از اين طريق قدرت اش خنثى شد. آنچه امروز با عكس انجام مى شود تلنبار كردن تصوّراتى است كه به ظاهر هيچ نيازى به ثبت شدن ندارند، عكس رنج نمى آفريند، تسلى نمى دهد، شگفت انگيز نيست و از همه بدتر اينكه براى اينكه تمام اينها بشود دستكارى اش مى كنند!
ما محكوم به تصوّرات محض خود نيستيم و به ديدن تصوير رنج خود، براى تسلى و شگفت انگيز ماندن جهان به عكس نياز داريم همچنان كه به ادبيات، شعر و رمان احتياج داريم اما گويى افول عكس همچون افول رمان و شعر ديگر يك گمانه زنى محض نيست.
بسیاری از عکاسان حرفه ای تابستان را بهترین فصل برای عکاسی کودک در آتلیه نوزاد از افراد می دانند. و همینطور در این فصل بسیاری از عکاسان ترجیح می دهند در طبیعت عکاسی کنند و مردم هم دوست دارند عکس های زیبایی از خود در طبیعت داشته باشند. ولی گذشته از فصلی که در آن عکاسی می کنید به عنوان عکاس پورتره متوجه شدم یک چیز بین همه افراد مشترک است. آنها می خواهند در عکس فوق العاده تر از حالت عادی به نظر برسند. عکاسی از افراد ترکیبی بحرانی از عوامل مختلف از جمله: نور پردازی در فضای بسته و در فضای آزاد، مکان یابی خلاق، برجسته سازی سوژه، ثبت احساسات و شخصیت فرد و آخرین و یکی از مهمترین آنها ژست گرفتن تشکیل شده است. که رعایت تک تک آنها در خلق تصویری زیبا حیاتی است.
ژست گرفتن چیزی جز زبان بدن نیست. انگشتی که جایی را نشان می دهد، شانه های افتاده، سر پایین و... هر کدام می تواند بیانگر حالت ها و خصوصیات شخصیتی فرد باشد. اصولا ژست گرفتن سوژه را عکاس می بیند و کنترل می کند و باید به سوژه خود بیاموزد چگونه احساسات خود را در تصویر به نمایش بگذارد حتی به این شیوه می توان از فرد شخصیتی متفاوت به نمایش گذاشت.
کمی بیشتر دقت کنید: فردی با اعتماد به نفس بالا با شانه های خمیده و سر پایین نمی ایستد. آنها راست می ایستند و چهره ای دارند که که گویی نسبت به زندگی شور و هیجان زیادی دارند. فردی که ساکت و گوشه گیر است نمی تواند به راحتی در وسط خیابان برقصد ولی کسی که پر انرژی و پر حرارت است هنگامی که صدای موسیقی را می شنود نا خودآگاه از جایش بلند می شود و شروع به حرکت می کند. درباره آناتومی بدن فکر کنید: هر قسمت از بدن هر کسی حرف های زیادی برای درباره شخصیت او بیان می کند به خصوص اگر هر کدام از آنها در موقعیت درست قرار گرفته باشد. شما به عنوان عکاس چهره باید بتوانید هر عضو بدن را در جای مناسب قرار دهید و دانش خود را درباره زبان بدن تقویت کنید. در اینجا بعضی از اصول کلی برای ژست گرفتن را بیان می کنیم. آنها را مطالعه کنید و با استفاده از ترکیبی از آنها عکس های مختلف بگیرید و تاثیر این حرکت ها را در عکس های خود ببینید. به تدریج متوجه می شوید عکس هایی گرفته اید که با شما سخن می گویند.
تصویر
دست ها • انگشتان دختران باید باز باشد و کشیده دیده شوند. • دست های پسران و آقایان بهتر است نیمه بسته باشد گویی سنگی در دست دارند.
پا ها • اگر ران ها از یکدیگر فاصله داشته باشند نمایانگر قدرت هستند. • به پاها زاویه های متفاوت بدهید یا یکی از آنها را در بلندی (مثل پله یا صندلی و...) قرار دهید در این صورت مقیاس بهتری از عمق خواهید داشت.
بازو و ساعد • خمیدگی دست ها از آرنج بیانگر احساس راحتی شخص است. • اگر دست ها راست و کشیده باشند احساسی از رسمیت و خشونت را القا می کنند ( با احتیاط بیشتری از این وضعیت استفاده کنید.)
سر / چانه • اگر سر کمی به عقب متمایل شود معمولا چاشنی شرارت را به عکس های شما می افزاید. (به خصوص برای آقایان) البته از این وضعیت در هر شرایطی نمی توانید استفاده کنید و بهتر است قبل از استفاده از آن خوب فکر کنید. • اگر سر را به سمت بالا بگیرید طوری که از شانه ها فاصله زیادی بگیرد احساس طنز و سبکی به سوژه شما می افزاید. • اگر سر را پایین نگه دارید تا به شانه های نزدیک تر شود بیانگر قدرت و جایگاهی خاص است. به خصوص اگر از بالا عکس بگیرید این وضعیت پر رنگ تر به چشم می خورد.
ساق پا • ساق ها اگر جدا از یکدیگر قرار گیرند احساس قدرت را القا می کنند. • وقتی فرد ایستاده است یکی از ساق های سوژه باید وزن او را نگه دارد و ساق پای دیگر به سمتی یا به جلو تمایل داشته باشد و حتی می توانید پشت پای دیگر مانند رقصنده های باله قرار گیرد.
شانه ها • بهتر است شانه ها در یک سطح قرار نگیرند. • شانه های پر که از بالا دیده شوند بیانگر قدرت هستند.
مفاصل • یک قانون کلی برای همه مفاصل وجود دارد آنها را خم کنید. فرقی نمی کند مفصل زانو، آرنج، مچ و یا هر مفصل دیگری که می خواهد باشد این قانون درباره آن صادق است.
• بهترین دوربین آن است که در پشت آن بهترین عکاس قرار دارد.
• یک عکاس خوب مانند یک مهندس اندازه گیری می کند، مانند یک فیلسوف فکر می کند و دنیا را مانند یک شاعر می بیند.
• بهترین عکس آن است که هنوز آنرا نگرفته اید.
• آتلیه عکاسی و صداقت دست در دست یکدیگر کار می کنند.
• عکاسی از آنجایی که هنر و تکنولوژی با هم تقاطع دارند آغاز می شوند.
• با عکاسی کسی چیزی نمی گوید بلکه شخصی آنچه را باید گفته شود به نمایش می دهد.
• اگر شما عکاس ماهری باشید حتی از گرد و غباری که روی لنز نشسته است برای گرفتن عکس بهتر کمک می گیرید.
• از اساتید عکاسی پیروی کنید تا زمانیکه خودتان یکی از آن اساتید شوید.
• ابتدا یک گل را بشناسید سپس از آن عکس بگیرید.
• دوربین را برای مدت طولانی کنار نگذارید این برای هر دوی شما (عکاس و دوربین) مضر است.
• یک دوربین پیشرفته لزوماً عکسهای عالی نمی گیرد.
• بسیاری از عکاسان بیشتر نگران وضوح ظاهری عکس هستند تا مفهوم آن. • درباره عکاس در آتلیه کودک با دوربینش قضاوت نکنید بلکه با عکسهایش در مورد او قضاوت کنید.
• شما عکاس خوبی می شوید اگر بدانید که چه چیزی سبب می شود شما عکاس بدی باشید.
• خوب است که نسبت به فیلمی که استفاده می کنید حساس باشید.
• یک عکاس خوب سوژه عکاسی را حتی از پشت یک مه غلیظ توصیف می کند.
• دوربین های اتوماتیک لزوماً عکسهای زیبایی نمی گیرند آنها فقط متخصص فنی خوبی هستند نه یک هنرمند خوب.
عکاسی به عنوان صنعت یعنی نوعی از عکاسی که انسان و تفکر و اندیشه اش هیچ گونه دخل وتصرفی در آن ندارد یا اگر دارد این اندیشه و تفکر صرفا جهت سامان دادن به عکس بر اساس اسلوب و روش های آزموده شده است و بدین منظور که عکس به جهت تکنیک مشکلی نداشته باشد.نوردهی یا نورپردازی درست باشد کادربندی بر اساس معیارهای شناخته شده صحیح باشد واز این قبیل .
1)ماهواره ای که از فضا دقیق ترین تصاویر را به زمین مخابره می کند.در این نوع عکاسی همه چیز طبق فرمول و حساب شده انجام می شود. این جا عکاسی صرفا علم است و صنعت است و البته کاربرد خودش را دارد و بسیار مفید است. یا نوع دیگر آن عکاسی از طریق میکروسکوپ یا تلسکوپ و غیر آن برای مقاصد پژوهشی .
2)جاهای دیگری هم هست که انسان مستقیما در عکاسی دخل و تصرف دارد اما این دخل و تصرف او مانند دخل و تصرف یک صنعتگر در کار صنعتی اش است .مثل دخل و تصرفی که یک تراشکار برای تراشیدن قطعه ای به کار می برد یا کاری که قالیباف پای دار قالی انجام می دهد. در این گونه عکاسی محصولی تولید می شود که مفید است و ارزشمند است و چه بسا زیباست اما یک کار صنعتی انجام شده و عکاس به عنوان یک صنعتگر مطرح است . بسیاری از عکس هادر شاخه های مختلف عکاسی مثل عکاسی صنعتی تبلیغاتی ،عکاسی خبری ،عکاسی طبیعت ونیز دیگر شاخه ها از این مقوله اند. در این گونه عکاسی عکاس صنعتگری است که می تواند دقیق و زیبا عکاسی کند و بسیاری از ذوق ها این گونه عکس ها را می پسندند و از دیدن آن ها لذت می برند. برای این گونه عکس ها متخصصان هر رشته تا حدود زیادی می توانند تعاریف یک عکس خوب را بیان کنند. اما آن جا که عکاسی به عنوان هنر مطرح می شود تعریف دقیق دادن از عکس خوب اگر ناممکن نباشد کار دشواری است.آن جا که عکاسی را همطراز شعر ناب می شناسیم همان قدر که تعریف دادن از شعر مشکل است عکاسی را هم نمی توان توضیح داد.
نگاه جدی به عکس و عکاسی نگاه به آن، به عنوان یک هنر است .فرقی نمی کند که با دیجیتال کار شود یا غیر آن .فرق نمی کند که عکس مستند اجتماعی باشد یا خبری باشد یا پرتره یا تبلیغیاتی صنعتی یا هر شاخه دیگر. هنر عکاسی در تمام این شاخه ها می تواند معنا پیدا کند .آن جا که خلاقیت به کار رود هنر هم پدیدار می شود. ضمن آن که به هیچ وجه مُنکر عکس های غیر خلاقانه که کاربردهای خاص خود را دارند نیستیم .
یک عکاس حرفه ای که رشته اصلی اش در زمینه عکاسی بارداری در آتلیه بارداری هنری است می گوید : من معتقدم که عکاس یا باید بلد باشد که مخاطب را شگفت زده کند و یا اصلا نباید عکاسی کند.
این اعتقادی است که می تواند به کنار گذاشتن دوربین هم منجر شود. این که یا باید حرفی برای گفتن داشته باشی یا این که دوربین را ببوسی و کنار بگذاری !
ذات ما انسان ها همیشه به دنبال خوبی و زیبایی بوده و همیشه در پی ثبت یک هنر یا کار در شرایط بهترین و خوب ترین . عکاسی هم همین ویژگی را دارد . این که می خواهیم عکس خوب بگیریم ، می خواهیم خوب عکاسی کنیم و ... . جواب این امر در تکنیک ها و فنون مختلف آمده است. کتاب های آموزش عکاسی متعددی در این زمینه وجود دارد و پُر است ازروش های ساده ای که رموز عکاسی خوب را درخود دارد.
در همه این کتابها می خوانیم که ویژگی های عکس خوب در رعایت کادربندی ، زاویه ، کمپوزسیون ، نورو رنگ و محتواست. ولی در این صورت همه عکس های خوب باید شبیه به هم باشند ! چون عکاسان همه عکس های خوب تلاش می کنند تا این نکات را رعایت کند.پس چه چیزی باعث می شود که صدها عکس خوب آفریده شود و همه با هم متفاوت باشد ؟ شاید یکی از این عوامل اعتقادات و نوع نگاه و جهان بینی عکاسان باشد. عکاسانی که وظیفه خود را خوب عکس گرفتن می دانند و ادعایی هم برای آن ندارند معمولا همان هایی هستند که عکس هایشان همیشه در ذهنمان باقی می ماند.
«آمی ویتال »عکاسی هندی است که تا امروز برنده بهترین جوایز عکاسی دنیا شده و می شود. این زن هندی هر جای دنیا هم که باشد و از هر واقعه ای هم که عکس بگیرد ، عکسش خوب می شود ! همه مجلات معروف حاضرند هر مبلغی را برای پیش خرید عکس های آمی ویتال بدهند . چون معتقدند وقتی عکس می گیرد امکان ندارد محصول بدی را عرضه کند. خودش می گوید : هیچ وقت به این فکر نمی کنم که عکسی که می گیرم خوب می شود یآ نه ! فقط همان لحظاتی را ثبت می کنم ک روحم را به درد آورده و می خواهم که همه مردم دنیا ببینند در جنگ و خونریزی و حتی دوستیِ آدم ها چه چیزهایی وجود دارد. او می گوید که«دلی »عکس می گیرد و این حس را هم بعد از سال ها سفر و تجربه به دست آورده . می گوید : دوست ندارم چیز ناخالصی در عکس هایم باشد . حتی دلم نمی خواهد واقعه ای را بازسازی کنم و عکس بگیرم چون دیگر صداقتی در آن وجود نخواهد داشت.
بیشتر عکاسان موفق دنیا که عکس های خوبشان بیش از متوسطشان است به صداقت و عشق و اخلاقِ کاری اشاره می کنند . برای اکثر آن ها حس انسانیت بیش از ترکیب بندی اهمیت دارد. این در حالی است که تعداد زیادی از ما همواره به دنبال تکنیک و محتوا هستیم و موقع فشردن دکمه شاتر به مسایل جانبی بیش از موارد مورد نظر عکاسان موفق فکر می کنیم.
با رواج یافتن دوربین های دیجیتال ارزان قیمت و همزمانی آن با گسترش اینترنت ، عکاسی کودک در آتلیه کودک ( در معنای عام آن ) کم کم وارد عرصه های جدیدی می شود. مشاهده فتوبلاگ های بسیاری که روز به روز هم بیشتر می شوند و نیز سایت های رایگانی که این امکان را در اختیار همه قرار می دهند که عکس های دیجیتالی که چند لحظه قبل گرفته شده به فاصله چند ثانیه برروی شبکه اینترنت قرار گیرد ، ما را دستخوش احساسات متضادی می کند . از این بابت هم میتوان خوشحال بود و هم نگران . خوشحالی از این بابت است که پدیده اینترنت و دیجیتال باعث شود تا علاقه مندانی که تازه آغاز کرده اند ، کم کم عکاسی را جدی تر بگیرند واز طرفی بینندگان با دیدن همین عکس ها به مرور قدم به وادی عکس های برتر گذاشته و عکس های خوبی را که در اینترنت یافت می شود بیابند. و نگرانی آن جاست که فرهنگ و سواد بصری عامه با عکس های فوری اینترنتی صدمه ببیند و فکر کنند که واقعا عکاسی در همین عکس ها خلاصه می شود. و کسانی هم که این گونه عکاسی را آغاز کرده اند دچار شُبهه مشابهی شوند. نکته ای که مطرح کردیم به دوربین دیجیتال و بد بودن یا خوب بودن عکاسی دیجیتال مربوط نیست . دوربین دیجیتال یک ابزار است. همان گونه که دوربین غیر دیجیتال . دیجیتال فقط ابزار سریعتری است و این البته حُسن است و در کنارش می شود آسیب هایی را هم که این پدیده ممکن است ایجاد کند مد نظر قرار داد. همانطور که با رواج پدیده وب لاگ گاهی باید نگران بعضی مسایل بود؛ سرعت و آسانی عکاسی و انتشار آن نیز می تواند نگرانی هایی ایجاد کند. وقتی ذائقه عادت کرد به عکس های آسان و راحت الحُلقوم، آن گاه سخت می شود این ذائقه را تغییر داد. منظور از عکس های آسان ، آسان تر شدن عکاسی نیست؛ بلکه عکس هایی است که تفکری پشت سر ندارد و خب این قبیل عکس ها را با دوربین حتی گران قیمت هم می گیرند. دیجیتالی شدن فقط به این مقوله بیشتر دامن زده است . مثل همان جمله ای که در مورد کتاب می گویند آیا هر عکسی به یک بار دیدنش می ارزد؟اما ما کتاب بد داریم و نیز عکس بد . کتابهای پرفروش بازار اگر کسی را به سوی کتاب های برتر سوق بدهد خوب است. ( بگذریم که این کتاب ها سلایقی را راضی می کند و کارکرد خودش را دارد ؛حتی اگر این سلایق هیچ گاه سراغ کتاب های دیگر نروند.) اما اگر بازار مملو از کتاب هایی این چنین شود و مجال چندانی برای نفس کشیدن به انواع دیگر ندهد ؛جای نگرانی دارد. نگاه جدی به عکس و عکاسی نگاه به آن، به عنوان یک هنر است .فرقی نمی کند که با دیجیتال کار شود یا غیر آن .فرق نمی کند که عکس مستند اجتماعی باشد یا خبری باشد یا پرتره یا تبلیغیاتی صنعتی یا هر شاخه دیگر. هنر عکاسی در تمام این شاخه ها می تواند معنا پیدا کند .آن جا که خلاقیت به کار رود هنر هم پدیدار می شود. ضمن آن که به هیچ وجه مُنکر عکس های غیر خلاقانه که کاربردهای خاص خود را دارند نیستیم . یک عکاس حرفه ای که رشته اصلی اش در زمینه عکاسی هنری است می گوید : من معتقدم که عکاس یا باید بلد باشد که مخاطب را شگفت زده کند و یا اصلا نباید عکاسی کند. این اعتقادی است که می تواند به کنار گذاشتن دوربین هم منجر شود. این که یا باید حرفی برای گفتن داشته باشی یا این که دوربین را ببوسی و کنار بگذاری ! ذات ما انسان ها همیشه به دنبال خوبی و زیبایی بوده و همیشه در پی ثبت یک هنر یا کار در شرایط بهترین و خوب ترین . عکاسی هم همین ویژگی را دارد . این که می خواهیم عکس خوب بگیریم ، می خواهیم خوب عکاسی کنیم و ... . جواب این امر در تکنیک ها و فنون مختلف آمده است. کتاب های آموزش عکاسی متعددی در این زمینه وجود دارد و پُر است ازروش های ساده ای که رموز عکاسی خوب را درخود دارد. در همه این کتابها می خوانیم که ویژگی های عکس خوب در رعایت کادربندی ، زاویه ، کمپوزسیون ، نورو رنگ و محتواست. ولی در این صورت همه عکس های خوب باید شبیه به هم باشند ! چون عکاسان همه عکس های خوب تلاش می کنند تا این نکات را رعایت کند.پس چه چیزی باعث می شود که صدها عکس خوب آفریده شود و همه با هم متفاوت باشد ؟ شاید یکی از این عوامل اعتقادات و نوع نگاه و جهان بینی عکاسان باشد. عکاسانی که وظیفه خود را خوب عکس گرفتن می دانند و ادعایی هم برای آن ندارند معمولا همان هایی هستند که عکس هایشان همیشه در ذهنمان باقی می ماند.
«آمی ویتال »عکاسی هندی است که تا امروز برنده بهترین جوایز عکاسی دنیا شده و می شود. این زن هندی هر جای دنیا هم که باشد و از هر واقعه ای هم که عکس بگیرد ، عکسش خوب می شود ! همه مجلات معروف حاضرند هر مبلغی را برای پیش خرید عکس های آمی ویتال بدهند . چون معتقدند وقتی عکس می گیرد امکان ندارد محصول بدی را عرضه کند. خودش می گوید : هیچ وقت به این فکر نمی کنم که عکسی که می گیرم خوب می شود یآ نه ! فقط همان لحظاتی را ثبت می کنم ک روحم را به درد آورده و می خواهم که همه مردم دنیا ببینند در جنگ و خونریزی و حتی دوستیِ آدم ها چه چیزهایی وجود دارد.
او می گوید که«دلی »عکس می گیرد و این حس را هم بعد از سال ها سفر و تجربه به دست آورده . می گوید : دوست ندارم چیز ناخالصی در عکس هایم باشد . حتی دلم نمی خواهد واقعه ای را بازسازی کنم و عکس بگیرم چون دیگر صداقتی در آن وجود نخواهد داشت. بیشتر عکاسان موفق دنیا که عکس های خوبشان بیش از متوسطشان است به صداقت و عشق و اخلاقِ کاری اشاره می کنند . برای اکثر آن ها حس انسانیت بیش از ترکیب بندی اهمیت دارد. این در حالی است که تعداد زیادی از ما همواره به دنبال تکنیک و محتوا هستیم و موقع فشردن دکمه شاتر به مسایل جانبی بیش از موارد مورد نظر عکاسان موفق فکر می کنیم.
قبل از اینکه وارد دنیای عکاسی شوید باید بدانید نکاتی آموزنده و مفید در زمینه عکاسی وجود دارد که به خلق یک عکس خوب کمک بسیار می کند. و بهتر است یک عکاس آماتور این نکات را به عنوان پایه بشناسد و یک عکاس حرفه ای آنها را همیشه در ذهن داشته باشد.
برای عکس خود یک موضوع یا پیام انتخاب کنید. اگر در عکس شما هیچ سوژه برجسته و واضحی وجود نداشته باشد یا این عکس حاوی پیامی نباشد احتمالاً عکس جالبی نخواهد بود.
چیزهای اضافی را حذف کنید. زواید را حذف کنید، به خصوص اگر از ارزش عکس شما کاسته می شود. نه تنها باید بدانید چه چیزهایی را در عکس بگنجانید بلکه باید بدانید چه چیزهایی را نباید در عکس خود بگنجانید. همیشه بدنبال یک پشت زمینه ساده باشید و تعادل را حفظ کنید. در این عکس دست زنی که در پایین تصویر مشاهده می کنید و پیراهن های رنگ و وارنگ زرد و آبی در پشت زمینه عناصری هستند که سبب به هم خوردن تمرکز بیننده بر موضوع اصلی می شوند. در این عکس می توان چند لحظه صبر کرد تا آن زن دست خود را عقب بکشد و افرادی که در پشت زمینه قرار گرفته اند نیز با چند قدم جابجایی عکاس از تصویر حذف می شوند و در این حالت عکس شما بهتر خواهد بود.
از زوم کردن و نزدیک شدن نترسید. اشتباهی که بیشتر عکاسان آماتور مرتکب می شوند این است که عکس های آنها از فاصله خیلی دوری گرفته شده است. و در تصویر نسبت محیط به موضوع آنقدر زیاد می شود که نمی تواند پیام خود را القا کند. سعی کنید عکس را به اندازه کافی از سوژه پر کنید و از پشت زمینه شلوغ پرهیز کنید. تا عکس ساده و قابل فهم باشد.
موضوعات خود را در مرکز تصویر قرار ندهید. سعی کنید موضوع عکاسی خود را در مرکز تصویر قرار ندهید. بهتر است از قانون یک سوم استفاده کنید. فرض کنید تصویر شما به سه قسمت تقسیم شده است چه از نظر عمودی و چه از نظر افقی آنگاه موضوع خود را روی یا نزدیک یکی از این خطوط قرار دهید. این قانون را قانون یک سوم می نامند. البته سعی کنید خلاقیت خود را حفظ کنید و از این قانون تابعیت محض نداشته باشید. به خاطر داشته باشید برای انسان و حیوان وقتی که روی سر آنها زوم می کنید بینندگان بیشتر به چشم آن انسان یا حیوان توجه می کنند بنابراین در این گونه مواقع قانون یک سوم بر مو قعیت چشم ها اعمال می شود.
از سطح دوربین خود مطمئن شوید. اگر سطح افق در عکس شما زاویه دار شود از ارزش عکس شما کاسته خواهد شد. ممکن است هنگام عکاسی دقت زیادی برای تنظیم سطح نداشته باشید اما مشکلی نیست با نرم افزارهای ویرایش عکس مانند فتوشاپ می توان به راحتی سطح را تصحیح کرد. اما بهتر است تمرین کنید تا همیشه دوربین را افقی نگه دارید.
چشم ها بسیار اهمیت دارند. چشم ها بازگوی داستان هستند. وقتی که از انسان یا حیوان عکس می گیرید هر چیزی ممکن است از نظر پنهان باشد ولی چشم ها باید آشکارا قابل دیدن باشند. و کیفیت تصویر چشم باید بالا باشد آنوقت است که تأثیر شگفت انگیز چشمها را در عکس های خود خواهید دید.
فاصله را برای فلاش تخمین بزنید. بهترین فلاشها در فواصل بیش از 10 متر تأثیری ندارند. برای فواصل دور در نور کم به جای استفاده از فلاش میزان exposure دوربین خود را افزایش دهید و از یک سه پایه استفاده کنید. و اگر لازم است از ISO بالاتر استفاده کنید. اگر از چند نفر با فلاش عکس می گیرد بدانید که چهره افرادی که به دوربین نزدیکتر هستند روشنتر و چهره افرادی که از دوربین دورترند تیره تر است بنابراین سعی کنید فاصله افراد با دوربین یکسان و به اندازه کافی نزدیک باشد.
حرکت کنید در هنگام عکاسی بارداری در آتلیه بارداری خود یا موضوع عکاسی را آنقدر حرکت دهید تا موضوع شما در پشت زمینه خودنمایی کند یا به عبارت دیگر موضوع و پشت زمینه هم رنگ نباشند.
انتخاب زاویه دید و محل قرار گرفتن دوربین نسبت به موضوع عکاسی یکی از مهمترین قسمتهای خلق یک عکس خوب است. ولی افراد کمی به آن توجه می کنند. وقتی از گروهی از دوستان عکس می گیرید، چقدر موقعیت خود را تغییر می دهید تا بهترین زاویه را پیدا کنید؟
اولین تغییر آشکاری که با عوض کردن زاویه دید مشاهده می کنید. در پشت زمینه تصویر است. اگر سوژه عکاسی را نمی توانید به آسانی جابجا کنید، بهترین راه حل تغییر زاویه دید است یعنی شما به عنوان عکاس باید آنقدر جابجا شوید تا موقعیت مناسب را پیدا کنید.
با تغییر زاویه دید نسبت به سوژه عکاسی شما می تواند کاملاً متفاوت به نظر برسد. با انتخاب یک زاویه درست می توانید کاری کنید که عکس های شما کاملاً پویا به نظر برسند. برای این منظور سعی کنید از زوایای مختلف از سوژه خود عکس بگیرید. مخصوصاً برای عکس های ورزشی سعی کنید تعداد بیشتری عکس بگیرید زانو بزنید و تا می توانید به زمین نزدیک شوید.
همینطور با این تغییرات پرسپکتیو شما می تواند به شدت تغییر حالت دهد، بخصوص اگر از لنزهای Wide استفاده کنید. اگر از فردی در حالت ایستاده و تمام قد عکس می گیرید و از یک لنز Wide استفاده کنید. در این صورت سر فرد نسبت به بدن او بزرگتر دیده می شود. و اگر زانو بزنید و با همین لنز از پایین عکس بگیرید به طوریکه دوربین هم سطح با کمر کسی که از او عکس می گیرید باشد مشاهده خواهید کرد عکس شما تناسب بیشتری با بدن فرد دارد. وقتی که در فضای آزاد و در طبیعت عکاسی نوزاد در آتلیه نوزاد می کنید مشاهده خواهید کرد که با تغییر زاویه دید دوربین اثر تابش آفتاب هم بر سوژه شما تغییر می کند. این وضعیت یکی از محدودیت های زاویه دید است که خود یک یحث کامل را می طلبد. دو عکس تمام قد بازاویه افراط شده و یک لنز Wide معمولی می تواند تأثیر زیادی در افزایش حالت پرسپکتیو در عکس داشته باشد.
وقتی عکس هایی می گیرید که در پشت زمینه آن آسمان با درخشندگی های خاص خود قرار دارد باید به exposure دوربین خود توجه بیشتری نشان دهید. و اگر دوربین را در حالت اتومات قرار داده باشید چهره شخص بسیار تیره می شود. با تغییر exposure چند عکس بگیرید تا بهترین وضعیت را پیدا کنید.
2. دوربین خود را در برابر ضربه، لرزش، میدان مغناطیسی، دود، آب، بخار، شن یا مواد شیمیایی محافظت کنید. 3. کلیه قطعات متحرک دوربین دیجیتال را بادقت حرکت دهید.
4. همیشه قبل از اینکه کابل برق یا رابط را قطع کنید یا وصل کنید یا حافظه یا باتری را جا بزنید یا در بیاورید دوربین را خاموش کنید.
5. دوربین را در جاهای مرطوب، پرگرد و غبار و کثیف استفاده نکنید.
6. دوربین را در دمای خیلی بالا یا خیلی پایین قرار ندهید.
7. دوربین را در برابر نور مستقیم آفتاب برای مدت طولانی قرار ندهید بخصوص در داخل ماشین وقتی پشت شیشه قرار دارد.
8. دوربین خود را در محیط خشک نگهداری کنید. عکاسی بارداری
در این مقاله نکاتی در مورد عکاسی از چهره بیان می شود که به شما در گرفتن عکس های زیباترین و قرار گرفتن در موقعیت درست و توجه به نور و ... موارد دیگر کمک می کند.
نور
بدترین نوع نور همان نوری است که از روبرو مستقیماً به صورت فرد می تابد مانند نوری که از فلاش دوربین می تابد. به هر حال از هر وسیله ای که به عنوان منبع نور استفاده می کنید یک چیز را فراموش نکنید نور باید از پهلو بتابد و نه از روبرو یا از جاییکه دوربین قرار دارد. نقطه ایده آل برای منبع اصلی نور جایی است که نسبت به دوربین با زاویه 45 درجه قرار گرفته باشد. هر چه از زاویه از 45 بیشتر شود سایه ها بیشتر می شوند و اگر بخواهید این سایه ها را بیشتر کنید می توانید زاویه تابش نور نسبت به دوربین را به 90 درجه نزدیک نمایید. همین حالت برای زوایای عمودی هم صدق می کند بهتر است زاویه منبع تابش 45 نسبت به سطح افق باشد و از بالا بتابد و در صورتیکه احتیاج به خلق سایه داشتید می توانید این زاویه را به دلخواه خود تغییر دهید. شما می توانید از یک یا سه یا حتی تعداد بیشتری منبع نور استفاده کنید مثلاً یکی سمت راست یکی سمت چپ و یک منبع نور هم در بالا قرار داشته باشد برای تنظیم شدت نور و سایه ها می توانید به سادگی آنها را دور و نزدیک کنید. اگر یک منبع نور دارید می توانید از دیوار سفید خانه خود یا صفحه های کاغذی سفید رنگ بزرگ برای بازتاب نور در سمت دیگر استفاده کنید. حال می توانید شخصی را که سوژه عکاسی کودک در آتلیه کودک است بین آن دیوار و منبع نور قرار دهید. دیوار سفید رنگ شما نور منبع را از سمت دیگر به چهره فرد منعکس می کند.
موقعیت دوربین
برای موقعیت دوربین نمی توان مانند موقعیت نور یک زاویه مشخص تعیین کرد چون موقعیت دوربین با توجه به احساسی که چهره فرد قرار است در عکس بیان کند فرق می کند. یکی از اولین زوایایی که هر عکاسی ممکن است انتخاب کند این است که شخص رو به نور بنشیند و سر خود را کمی به سمت دوربین بچرخاند. قیافه های مختلف هر کدام یک زاویه خاص دارند که در آن وضعیت می توان بهترین عکس را از آنها گرفت بعضی ها از روبرو و بعضی ها کمی زاویه احتیاج دارند گاهی باید کمی بدن افراد را بچرخانید، اما فراموش نکنید که باید به سرعت عکس خود را بگیرید تا بهترین موقعیت را از دست ندهید. در عکاسی از کودکان سعی کنید دوربین را در سطح چشمان آنها قرار دهید.
نکته دیگر اینکه سعی کنید به عنوان عکاس در موقعیتی قرار گیرید که پشت زمینه خیلی واضح نباشد تا تمرکز بیننده را روی چیزی غیر از سوژه اصلی به هم بزند. و در ضمن از زیبایی عکس بکاهد.
کادر را پر کنید.
و کلام آخر اینکه زمانیکه از چهره اشخاص عکاسی می کنید سعی کنید قسمت زیادی از کادر عکس را چهره فرد پر کند به اندازه کافی زوم کنید و به اندازه کافی نزدیک شوید. و می توانید بعد از عکاسی قسمتی از تصویر خود را برش بزنید که چهره فرد در آن وجود دارد. توجه داشته باشید سر فردی که از او عکس می گیرید نزدیک بالای کادر عکس باشد.
قصد دارید خودروی خود را بفروشید و برای آگهی نیاز به عکسهای زیبا دارید؟ عاشق ماشینها هستید و دوست دارید اینستاگرامتان را پر از عکسهای خودرویی جذاب کنید؟ شاید باور نکنید، ولی برای این کار تنها به دوربین گوشی موبایل و دانستن چند نکتهی ساده نیاز دارید. عکاسی بارداری در آتلیه بارداری حرفهای از خودرو از آن ژانرهای عکاسی است که معمولا ما را به یاد دوربینهای بسیار گران قیمت، نورپردازیهای خاص، تجهیزات ویژه و ویرایشهای سنگین میاندازد. ولی یک عکاس حرفهای خودرو به نام «برنارد اسپاتل» (Bernhard Spottel) با همکاری مجلهی عکاسی COOPH به ما ثابت میکند که گرفتن عکسهای فوقالعاده از خودروها، همیشه به یک دوربین DSLR حرفهای یا تجهیزات عجیب و غریب نیاز ندارد. در این ویدیو که به موضوع عکاسی موبایل از خودرو میپردازد، با ۱۲ نکته و ترفند ساده آشنا میشوید که با استفاده از آنها میتوانید عکسهای خودرویی باورنکردنی بگیرید.